ای-نماد عضو نظام صنفی اتاق بازرگانی

۲.۴ گیگاهرتز در برابر ۵ گیگاهرتز در برابر ۶ گیگاهرتز: تفاوت آن‌ها چیست؟
| 0

۲.۴ گیگاهرتز در برابر ۵ گیگاهرتز در برابر ۶ گیگاهرتز: تفاوت آن‌ها چیست؟

وای‌فای (Wi-Fi) ۵ و ۶ گیگاهرتز سرعت بیشتر و تجربه‌ای روان‌تر برای اینترنت، بازی آنلاین و کار فراهم می‌کنند؛ اما وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز با وجود سرعت کمتر، پوشش‌دهی وسیع‌تری دارد.

ارتباطات بی‌سیم در باند وای‌فای ۵ گیگاهرتز و اکنون وای‌فای ۶ گیگاهرتز سرعت بالاتر و تجربه‌ای روان‌تر برای اینترنت و بازی آنلاین فراهم می‌کنند؛ در حالی‌که باند قدیمی وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز با وجود برد بیشتر، سرعت پایین‌تری دارد.

امروزه زندگی روزمره‌ی ما بیش از هر زمان دیگری به ارتباط بی‌سیم (وای‌فای) برای آموزش، کار و سرگرمی وابسته است. آشنایی با تفاوت‌های وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز، وای‌فای ۵ گیگاهرتز و وای‌فای ۶ گیگاهرتز به شما کمک می‌کند بهترین سرعت اینترنت، بیشترین برد سیگنال و پوشش‌دهی پایدار را برای دستگاه‌های بی‌سیمی که هر روز استفاده می‌کنید انتخاب کنید.

تفاوت وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز، ۵ گیگاهرتز و ۶ گیگاهرتز

درک گزینه‌های مختلف ارتباط بی‌سیم (وای‌فای - WiFi) از آشنایی با امواج شروع می‌شود — به‌ویژه امواج رادیویی که دستگاه‌ها برای انتقال داده از طریق هوا از آن‌ها استفاده می‌کنند.

تمام امواج دارای یک الگو هستند و می‌توان آن‌ها را با طول موج (مسافتی که یک موج طی می‌کند تا الگو دوباره تکرار شود) و فرکانس (تعداد دفعاتی که الگو در یک بازه زمانی مشخص تکرار می‌شود) توصیف کرد.

در بحث وای‌فای، طول موج و فرکانس به طور مستقیم بر سه عامل اصلی تأثیر می‌گذارند:

  • میزان داده‌ای که می‌توان انتقال داد،

  • سرعتی که داده بین دستگاه‌ها جابه‌جا می‌شود،

  • و فاصله‌ای که داده می‌تواند طی کند.

معنی اعداد در وای‌فای ۲.۴، ۵ و ۶ گیگاهرتز

امواج رادیویی (Radio Waves) اطلاعات را در یک بازه مشخص از فرکانس‌ها منتقل می‌کنند که به آن طیف فرکانسی یا RF Spectrum گفته می‌شود. برای ارتباطات بی‌سیم، گروه‌های خاصی از این فرکانس‌ها یا همان باندهای فرکانسی استفاده می‌شوند. هر باند می‌تواند شامل زیر‌بخش‌هایی به نام کانال (Channel) باشد. استفاده از این باندها و کانال‌ها برای کاربردهایی مثل وای‌فای (Wi-Fi)، تلویزیون، رادیو و کنترل ترافیک هوایی توسط سازمان‌های دولتی تنظیم و مدیریت می‌شود.

اعداد ۲.۴ گیگاهرتز، ۵ گیگاهرتز و ۶ گیگاهرتز در واقع به همین باندهای فرکانسی تأییدشده برای استفاده بی‌سیم و بدون مجوز اشاره دارند.

  • عدد کمتر (مثل وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز) یعنی تکرار کمتر الگوی فرکانسی در هر ثانیه >> طول موج بلندتر >> برد بیشتر ولی سرعت کمتر.

  • عدد بیشتر (مثل وای‌فای ۵ گیگاهرتز و وای‌فای ۶ گیگاهرتز) یعنی تکرار بیشتر در هر ثانیه >> انتقال داده بیشتر >> سرعت بالاتر اما برد کوتاه‌تر.

برای مقایسه:

  • ۱ هرتز (Hz) = یک تکرار در ثانیه.

  • ۱ گیگاهرتز (GHz) = یک میلیارد تکرار در ثانیه.

درک ساده اتصال وای‌فای ۲.۴، ۵ و ۶ گیگاهرتز

یک روش ساده برای فهم اتصال بی‌سیم (وای‌فای) این است که هر باند فرکانسی را مثل یک نوع جاده مختلف در نظر بگیریم و کانال‌ها را مثل تعداد و عرض لاین‌های هر جاده تصور کنیم.

وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز

وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز شبیه یک جاده یک لاین روستایی است که برای ترافیک سنگین طراحی نشده اما می‌تواند شما را به مسافت‌های طولانی‌تر و محیط‌های سخت‌تر ببرد. این یعنی برد بیشتر اما سرعت کمتر برای اینترنت و دستگاه‌های بی‌سیم.

وای‌فای ۵ گیگاهرتز

وای‌فای ۵ گیگاهرتز مثل یک بزرگراه چند لاینه است که معمولاً به‌عنوان جایگزین جاده‌های روستایی استفاده می‌شود و گاهی حتی با وجود بزرگ‌تر بودن، شلوغ و پر ترافیک است. این باند سرعت بیشتری نسبت به ۲.۴ گیگاهرتز دارد اما برد آن کمتر است.

وای‌فای ۶ گیگاهرتز

جدیدترین باند، وای‌فای ۶ گیگاهرتز، بزرگ‌تر بوده و تعداد لاین‌های پرسرعت بیشتری دارد که تنها برای سریع‌ترین و جدیدترین دستگاه‌ها اختصاص یافته است. این باند مناسب برای اینترنت با سرعت بالا، بازی آنلاین و انتقال داده‌های سنگین است.

ملاحظات کانال در وای‌فای ۲.۴، ۵ و ۶ گیگاهرتز

همان‌طور که تعداد لاین‌های یک جاده و عرض آن‌ها می‌تواند سرعت رانندگی و زمان سفر را تحت تأثیر قرار دهد، ویژگی‌های کانال‌های فرکانسی (RF Channel) نیز بر سرعت اتصال وای‌فای و نرخ انتقال داده در یک باند فرکانسی تأثیر می‌گذارند.

کانال‌های وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز

باند وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز دارای پهنای ۷۰ مگاهرتز است و دستگاه‌ها معمولاً محدود به سه کانال ۲۰ مگاهرتزی هستند. این محدودیت باعث می‌شود سرعت انتقال داده کمتر باشد اما برد اتصال بیشتر حفظ شود.

کانال‌های وای‌فای ۵ گیگاهرتز

باند وای‌فای ۵ گیگاهرتز تقریباً ۵۰۰ مگاهرتز پهنا دارد و دستگاه‌ها می‌توانند از شش کانال بزرگ‌تر ۸۰ مگاهرتزی برای سرعت‌های بالاتر استفاده کنند. با این حال، تنها دو کانال از شش کانال همیشه در دسترس هستند؛ چهار کانال دیگر گاهی به دلیل شرایط جوی یا رادار فرودگاه محدود می‌شوند.

کانال‌های وای‌فای ۶ گیگاهرتز

باند وای‌فای ۶ گیگاهرتز پهنای ۱۲۰۰ مگاهرتز دارد (بیش از دو برابر باندهای ۲.۴ و ۵ گیگاهرتز) و از هفت کانال بزرگ ۱۶۰ مگاهرتزی پشتیبانی می‌کند. این کانال‌ها فقط برای دستگاه‌های جدید Wi-Fi 6E قابل دسترسی هستند و امکان سرعت‌های گیگابیتی وای‌فای و عملکرد بدون تداخل با وای‌فای قدیمی را فراهم می‌کنند.

جدیدترین استاندارد: وای‌فای ۶ گیگاهرتز

دسترس‌پذیری باندهای فرکانسی جدید توسط نهادهای دولتی تنظیم می‌شود تا اطمینان حاصل شود که نسل‌های جدید فناوری به‌خوبی عمل کنند. کشورها نمی‌خواهند فناوری جدید با تداخل دستگاه‌های قدیمی روی شبکه‌های قدیمی محدود شود.

تاریخچه و نیاز به باندهای جدید

باند وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز در روزهای اولیه وای‌فای عملکرد کافی ارائه می‌کرد، زمانی که تعداد دستگاه‌ها کمتر بود و استفاده‌ها ساده‌تر مثل ایمیل و وب‌گردی بود.

ورود باند ۵ گیگاهرتز

در طول ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته، وای‌فای ۵ گیگاهرتز به باند مورد علاقه تبدیل شد، زیرا تعداد دستگاه‌ها به شکل تصاعدی افزایش یافت، رزولوشن رسانه‌ها و حجم فایل‌ها به‌طور چشمگیری رشد کرد و استفاده‌های ما پیچیده‌تر شده است.

چرا باند وای‌فای ۶ گیگاهرتز معرفی شد؟

امروزه استفاده جمعی ما از ویدئو استریمینگ، بازی‌های آنلاین و اپلیکیشن‌های ابری به حدی زیاد شده که حتی وای‌فای ۵ گیگاهرتز هم گاهی با ازدحام روبه‌رو شده و تجربه کاربران را محدود می‌کند. به همین دلیل، از سال ۲۰۲۰ کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا (FCC) باند ۶ گیگاهرتز را به‌طور انحصاری برای دستگاه‌های جدید در ایالات متحده آزاد کرد و سایر کشورها نیز در حال اجرای سیاست مشابه هستند.

تفاوت سرعت در وای‌فای ۲.۴، ۵ و ۶ گیگاهرتز

علاوه بر ویژگی‌های کانال‌ها، سرعت واقعی انتقال داده در وای‌فای تحت تأثیر عواملی مثل تداخل دستگاه‌های دیگر، وجود دیوارها یا موانع فیزیکی و محدودیت‌های ارائه‌دهنده اینترنت (ISP) قرار می‌گیرد.

سرعت وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز

باند ۲.۴ گیگاهرتز می‌تواند حداکثر سرعتی حدود ۱۰۰ مگابیت بر ثانیه (Mbps) از طریق هوا ارائه دهد. این سرعت برای مرور وب، چک کردن ایمیل و استفاده‌های سبک مناسب است.

سرعت وای‌فای ۵ گیگاهرتز

باند ۵ گیگاهرتز قابلیت ارائه سرعتی تا ۱ گیگابیت بر ثانیه (Gbps) را دارد. این باند برای استریم ویدئو با کیفیت بالا، تماس تصویری و دانلود سریع فایل‌ها بسیار کارآمد است.

سرعت وای‌فای ۶ گیگاهرتز

باند ۶ گیگاهرتز می‌تواند سرعتی تا ۲ گیگابیت بر ثانیه (Gbps) فراهم کند. این باند بهترین انتخاب برای بازی آنلاین بدون لگ، انتقال فایل‌های سنگین و استفاده همزمان چندین دستگاه است.

تداخل، شلوغی شبکه و رقابت سیگنال

باند 2.4 گیگاهرتز قدیمی‌ترین باند موجود در بازار است و بسیاری از دستگاه‌های قدیمی همچنان از این فرکانس استفاده می‌کنند. همین موضوع باعث ایجاد شلوغی شبکه می‌شود. به همین دلیل، کاربرانی که در آپارتمان‌ها یا ساختمان‌های شلوغ زندگی می‌کنند، هنگام استفاده از این باند با مشکلات اتصال مواجه می‌شوند. این باند علاوه بر داشتن بیشترین برد و قدرت نفوذ سیگنال از میان دیوارها، به طور سنتی بیشترین استفاده را هم دارد.

از سوی دیگر، باند 6 گیگاهرتز که جدیدترین باند تجاری در دسترس است، فقط روی دستگاه‌های جدیدتر و پیشرفته‌تر ارائه می‌شود. به دلیل اینکه تعداد کمتری دستگاه در حال حاضر از این باند استفاده می‌کنند و همچنین کانال‌های بیشتری در آن وجود دارد، کاربران در باند 6 گیگاهرتز با کمترین تراکم و تداخل ناشی از دستگاه‌های قدیمی مواجه خواهند شد.

انتخاب کانال

پس چطور می‌توان اثر تداخل، شلوغی شبکه و تراکم سیگنال را بر سرعت و نرخ انتقال داده کاهش داد؟ خبر خوب این است که مودم یا سیستم‌عامل دستگاه شما همین حالا هم برای پیدا کردن بهترین مسیر در حال کار است.

معمولاً مودم (Router) بهترین کانال را برای دستگاه انتخاب می‌کند و اگر چندین مودم یا نقطه دسترسی (Access Point) وجود داشته باشد، سیستم‌عامل دستگاه نزدیک‌ترین نقطه با قوی‌ترین سیگنال را انتخاب می‌کند—even اگر چندین دستگاه دیگر هم به همان کانال یا Access Point متصل باشند.

نقاط دسترسی (Access Points) سعی می‌کنند کانال‌هایی را انتخاب کنند که توسط شبکه‌های همسایه اشغال نشده‌اند. با این حال، وقتی تعداد شبکه‌ها زیاد باشد، ممکن است مجبور شوند کانال‌های کوچک‌تری انتخاب کنند تا از تداخل جلوگیری شود؛ یا در بدترین حالت، همان کانالی را انتخاب کنند که شبکه دیگری هم روی آن فعال است.

علاوه بر این، می‌توانید دستگاه‌هایی را انتخاب کنید که قابلیت اتصال به چندین باند فرکانسی را داشته باشند. این کار گزینه‌های بیشتری برای ارتباط پایدارتر و عملکرد بهتر در اختیار شما قرار می‌دهد.

چه زمانی از 2.4 GHz، 5 GHz و 6 GHz استفاده کنیم؟

به طور کلی، هر اپلیکیشن یا فعالیتی که نیازمند سرعت بالا، دقت زیاد و پاسخ‌دهی لحظه‌ای (Real-time) باشد، بهترین عملکرد را روی باندهای فرکانسی بالاتر یعنی ۵ گیگاهرتز و ۶ گیگاهرتز خواهد داشت.

  • برای بازی آنلاین (Gaming)، سینمای خانگی (Home Theater) و دفتر خانگی (Home Office) که وابسته به تماس‌های صوتی و تصویری متعدد هستند، استفاده از ۵ و ۶ گیگاهرتز توصیه می‌شود.

  • باند ۲.۴ گیگاهرتز بیشتر یک شبکه‌ی Best Effort محسوب می‌شود؛ یعنی برای ارسال مقادیر کم داده در مسافت‌های طولانی‌تر مناسب است.

  • درست است که برد (Range) باند ۲.۴ گیگاهرتز بیشتر از ۵ یا ۶ گیگاهرتز است، اما در عمل این تفاوت برد معمولاً خیلی محسوس نیست، چون اغلب کاربران با ۵ یا ۶ گیگاهرتز هم پوشش مشابه یا حتی بهتر در کل خانه دریافت می‌کنند.

تنوع‌بخشی به باندها برای بهترین اتصال و کارایی

یک کاربرد منطقی برای باند ۲.۴ گیگاهرتز، اتصال دستگاه‌های اینترنت اشیاء (IoT) در خانه است، مثل:

  • ترموستات هوشمند (Smart Thermostat)

  • زنگ در هوشمند (Smart Doorbell)

  • دوربین‌های تحت شبکه (IP Cameras)

دلیل این کار ساده است:
با انتقال این دستگاه‌ها به باند ۲.۴ گیگاهرتز، می‌توان ازدحام شبکه (Network Contention) روی باندهای ۵ و ۶ گیگاهرتز را کاهش داد و این باندها را برای اپلیکیشن‌های حیاتی‌تر و Real-time مثل استریمینگ و گیمینگ آزاد گذاشت.

Legacy Compatibility Across 2.4 GHz vs. 5 GHz vs. 6 GHz

اگر باندهای فرکانسی را به جاده تشبیه کنیم، سیگنال‌های Wi-Fi همان خودروهایی هستند که روی این جاده‌ها حرکت می‌کنند. همان‌طور که در جاده‌ها ممکن است محدودیت برای نوع خودرو وجود داشته باشد، در شبکه Wi-Fi هم دستگاه‌ها بسته به استاندارد Wi-Fi‌ای که براساس آن ساخته شده‌اند، می‌توانند به باندهای خاصی متصل شوند.

تاریخچه استانداردهای Wi-Fi و سازگاری با باندها:

  • Wi-Fi 4 (802.11n – معرفی 2007)

    • دو نسخه داشت:

      • 802.11bgn → فقط باند ۲.۴ گیگاهرتز

      • 802.11agn → دوبانده (۲.۴ و ۵ گیگاهرتز)

  • Wi-Fi 5 (802.11ac)

    • به طور پیش‌فرض فقط روی ۵ گیگاهرتز کار می‌کند.

    • اما بسیاری از محصولات Wi-Fi 5 همچنان از حالت Legacy Wi-Fi 4 (802.11bgn) برای اتصال به ۲.۴ گیگاهرتز هم استفاده می‌کردند.

  • Wi-Fi 6 (802.11ax)

    • این استاندارد پیش از عرضه باند ۶ گیگاهرتز توسعه داده شد.

    • بنابراین Wi-Fi 6 می‌تواند به ۲.۴ و ۵ گیگاهرتز وصل شود، اما نه به ۶ گیگاهرتز.

  • Wi-Fi 6E

    • نسخه ارتقاءیافته Wi-Fi 6 است.

    • از هر سه باند ۲.۴، ۵ و ۶ گیگاهرتز پشتیبانی می‌کند.

نکته مهم:

نمی‌توان صرفاً با دانستن نسل Wi-Fi (مثل Wi-Fi 4، Wi-Fi 5 یا Wi-Fi 6) متوجه شد که دستگاه به چه باندهایی دسترسی دارد، چون برخی محصولات برای سازگاری با دستگاه‌های قدیمی‌تر (Legacy Compatibility) باندهای اضافه را هم فعال کرده‌اند.

استفاده از دستگاه‌های جدید برای سرعت‌های بالاتر Wi-Fi

اگر می‌خواهید از بالاترین سرعت‌های بی‌سیم بهره‌مند شوید، باید روترها، اکسس پوینت‌ها و دستگاه‌های جدیدی تهیه کنید که از اتصال ۶ گیگاهرتز پشتیبانی کنند. خبر خوب این است که دستگاه‌های قدیمی‌تر همچنان می‌توانند به باندهای Wi-Fi قدیمی روی روترهای سه‌باندی (Tri-Band Routers) متصل شوند.

استانداردهای صنعتی (Industry Standards)

فناوری‌های Wi-Fi که روزانه از آن‌ها استفاده می‌کنیم، از Wi-Fi 4 تا Wi-Fi 6E، بر اساس استانداردهایی مثل 802.11 و نسخه‌های مختلف آن توسعه داده و عرضه شده‌اند.

این استانداردها توسط نهادهای صنعتی معتبر تدوین، آزمایش و تأیید می‌شوند، از جمله:

  • IEEE (Institute of Electrical and Electronics Engineers) – مؤسسه مهندسان برق و الکترونیک

  • WFA (Wi-Fi Alliance) – اتحادیه Wi-Fi

  • WBA (Wireless Broadband Alliance) – اتحادیه پهن‌باند بی‌سیم

این سازمان‌ها وظیفه دارند تا تضمین کنند دستگاه‌ها با یکدیگر سازگار باشند و کاربران تجربه‌ای یکپارچه از Wi-Fi داشته باشند.

شرکت Intel طی دو دهه اخیر نقش مهمی در این نهادها داشته و با رهبری و نوآوری در توسعه استانداردها، باعث شده که بسیاری از دستگاه‌های بی‌سیم امروزی با ثبات و کیفیت بالا کار کنند.

بهترین انتخاب برای اتصال بی‌سیم: Intel

شرکت Intel از سال 2003 با معرفی پلتفرم Intel® Centrino® تا امروز و عرضه لپ‌تاپ‌های Intel® Evo™ همواره بر ایجاد بهترین تجربه‌های بی‌سیم تمرکز داشته است.
تفاوت Intel® Wi-Fi با رقبا در تأییدیه‌های گسترده پلتفرم و اکوسیستم است که باعث می‌شود کاربران از اتصال پرسرعت، پایدار و قابل اعتماد لذت ببرند.

لپ‌تاپ‌های Intel با جدیدترین پردازنده‌ها

برای تضمین بهترین تجربه شبکه‌ای، اینتل از سال 2022 به بعد، وجود Intel® Wi-Fi 6E (Gig+) را در تمام لپ‌تاپ‌های Intel® Evo™ و Intel vPro® الزامی کرده است.

🔹 کشف قابلیت‌های لپ‌تاپ‌های Intel® Evo™
🔹 بررسی لپ‌تاپ‌های مبتنی بر پلتفرم Intel vPro®

Intel® Killer™ Wi-Fi برای گیمینگ 🎮

یکی از نوآوری‌های مهم اینتل برای گیمرها، Intel® Killer™ Wi-Fi است. این فناوری در برخی لپ‌تاپ‌های اینتل و همچنین به‌صورت کیت‌های PCIe برای دسکتاپ عرضه می‌شود.

ویژگی اصلی آن:

  • اولویت‌دهی به بسته‌های داده گیمینگ نسبت به پردازش‌های پس‌زمینه (مثل آپدیت سیستم)

  • نتیجه: کاهش تأخیر (Low Latency) و بهبود تجربه بازی آنلاین

🔹 بررسی محصولات Intel® Killer™ Wi-Fi

همه‌ی Wi-Fi ها شبیه هم نیستند

در نگاه اول ممکن است ارتباط بی‌سیم (Wi-Fi) موضوعی ساده و بدیهی به نظر برسد، اما واقعیت این است که کیفیت Wi-Fi در همه دستگاه‌ها یکسان نیست. شرکت Intel طی سال‌ها با تمرکز بر نوآوری و بهبود، فناوری Wi-Fi را در تمام پلتفرم‌های رایانه‌ای خود ارتقاء داده است.

امروزه وابستگی ما به اتصال بی‌سیم برای آموزش، کار، سرگرمی و زندگی روزمره روزبه‌روز بیشتر می‌شود و با پیشرفت فناوری، فرصت‌ها و تجربه‌های جدیدتری در اختیار ما قرار می‌گیرد.

اینتل در این مسیر متعهد است که Wi-Fi را هرچه قدرتمندتر، پایدارتر و یکپارچه‌تر کند تا کاربران بتوانند بهترین تجربه بی‌سیم ممکن را داشته باشند.

راهنمای کامل فیوژن و  فیوژن مکانیکی فیبر نوری: مراحل، هزینه و عملکرد
| 0

راهنمای کامل فیوژن و فیوژن مکانیکی فیبر نوری: مراحل، هزینه و عملکرد

هنگام صحبت درباره اتصال (فیوژن) کابل‌های فیبر نوری (Fiber Optic Splicing)، دو روش اصلی برای اتصال فیبر وجود دارد که می‌توان انتخاب کرد: اتصال جوشی (Fusion Splicing) و اتصال مکانیکی (Mechanical Splicing). اگر تازه وارد زمینه اتصال کابل فیبر نوری هستید، ممکن است بخواهید اهداف بلندمدت خود در این حوزه را بررسی کنید تا تکنیکی که بهترین تطابق را با اهداف اقتصادی و عملکردی شما دارد را انتخاب کنید.

این راهنمای آموزشی به بررسی هر دو روش خواهد پرداخت و در نهایت یک مقایسه بین این دو روش ارائه خواهد شد.

تعریف فیوژن و فیوژن مکانیکی

هر دو روش اتصال جوشی (Fusion Splice) و اتصال مکانیکی (Mechanical Splice) یک هدف را دنبال می‌کنند: دو فیبر نوری را به هم متصل کرده و به گونه‌ای نگه دارند که سیگنال نوری بتواند از نقطه اتصال عبور کند.

به طور دقیق‌تر، اتصال جوشی یک اتصال بین دو یا چند فیبر نوری است که با ذوب شدن به هم اتصال شده‌اند. این کار توسط دستگاهی به نام Fusion Splicer انجام می‌شود که دو عملکرد اصلی دارد: هم‌ترازی فیبرها و ذوب کردن آن‌ها با هم، معمولاً با استفاده از قوس الکتریکی.

از طرف دیگر، اتصال مکانیکی صرفاً دستگاهی برای هم‌ترازی فیبرها است و دو فیبر را به طور دائم به هم متصل نمی‌کند. این روش به گونه‌ای طراحی شده که دو انتهای فیبر را در موقعیت دقیق هم‌تراز نگه دارد و بدین ترتیب نور از یک فیبر به فیبر دیگر منتقل شود.

فرآیند اتصال جوشی و اتصال مکانیکی

چهار مرحله اصلی در اتصال جوشی و اتصال مکانیکی وجود دارد. در دو مرحله اول تقریباً مشابه هستند و در دو مرحله آخر تفاوت‌های کوچکی وجود دارد.

مراحل اتصال جوشی

مرحله ۱: آماده‌سازی فیبر (Fiber Preparation)
فیبرها با حذف تمام پوشش‌های محافظ مانند کلاهک، ژاکت و غلاف آماده می‌شوند. زمانی که تنها شیشه خام باقی می‌ماند، فیبرها با دقت تمیز می‌شوند — در اینجا پاکیزگی بسیار مهم است.

مرحله ۲: شکافتن فیبر (Cleaving)
شکافتن به معنای برش نیست. همانطور که واژه نشان می‌دهد، با استفاده از Cleaver، فیبر نمره‌گذاری شده و کشیده یا خم می‌شود تا شکسته شود. انتهای شکافته شده باید کاملاً صاف و عمود بر محور فیبر باشد تا اتصال درست ایجاد شود.

مرحله ۳: فیوز کردن فیبرها(Fusing the Fibers)

اتصال جوشی (Fusion) به نوبه خود شامل دو مرحله است: هم‌ترازی (Aligning) و گرم کردن (Heating). هم‌ترازی می‌تواند ثابت یا سه‌بعدی، دستی یا اتوماتیک باشد و معمولاً با کمک دستگاه‌های بزرگ‌نمایی تصاویر انتهای فیبر انجام می‌شود تا فیبرها به درستی موقعیت‌یابی شوند.

دستگاه‌های معمول برای بزرگ‌نمایی شامل دوربین‌های ویدیویی، تلسکوپ‌های دید و اندازه‌گیرهای توان نوری هستند. هم‌ترازی فیبرها به معنای قرار دادن دقیق دو انتهای فیبر کنار هم است تا نور بتواند از یک فیبر به فیبر دیگر با حداقل افت، بازتاب یا اعوجاج عبور کند.

پس از هم‌ترازی، فیبرها با ایجاد قوس الکتریکی با ولتاژ بالا ذوب یا فیوز می‌شوند و سپس به هم فشرده یا هدایت می‌شوند تا اتصال نهایی برقرار شود.

مرحله ۴: محافظت از فیبر (Protecting the Fiber)

محافظت از فیبر نوری در برابر خم شدن و نیروهای کششی باعث می‌شود که اتصال جوشی (Fusion Splice) در طول استفاده عادی آسیب نبیند. یک اتصال جوشی معمولی دارای مقاومت کششی بین ۰.۵ تا ۱.۵ پوند است و در کاربردهای معمولی نمی‌شکند، اما هنوز نیاز به محافظت در برابر خم شدن و کشش بیش از حد دارد.

استفاده از لوله‌های حرارتی (Heat Shrink Tubing)، ژل سیلیکونی و/یا محافظ‌های مکانیکی (Mechanical Crimp Protectors) باعث می‌شود اتصال جوشی از عناصر خارجی و شکست محافظت شود.

مراحل اتصال مکانیکی

همانطور که پیش‌تر ذکر شد، تفاوت بین اتصال جوشی و اتصال مکانیکی در دو مرحله آخر است. بنابراین، مرحله ۳ و مرحله ۴ اتصال مکانیکی به شرح زیر هستند.

مرحله ۱ و ۲: مشابه مراحل اتصال جوشی است (آماده‌سازی فیبر و شکافتن).

مرحله ۳: اتصال مکانیکی فیبرها (Mechanically Join the Fibers)

در این روش هیچ گرمایی استفاده نمی‌شود. کافیست انتهای فیبرها را داخل واحد اتصال مکانیکی قرار دهید. ژل تطبیق شاخص (Index Matching Gel) داخل دستگاه به انتقال نور از یک فیبر به فیبر دیگر کمک می‌کند. در دستگاه‌های قدیمی‌تر، به جای ژل تطبیق شاخص از اپوکسی برای نگه داشتن هسته‌های فیبر استفاده می‌شود.

مرحله ۴: محافظت از فیبر (Protecting the Fiber)

اتصال مکانیکی محافظت خود را برای اتصال فراهم می‌کند و نیاز به اقدامات اضافی برای حفاظت ندارد.

اتصال جوشی در مقابل اتصال مکانیکی: کدام روش را انتخاب کنیم؟ 

دلیل اصلی انتخاب یکی از این دو روش معمولاً به هزینه و عملکرد (Cost and Performance) بستگی دارد.

هزینه

اتصال جوشی (Fusion Splice) معمولاً سرمایه‌گذاری اولیه بالاتری دارد، زیرا نیاز به افزودن دستگاه اتصال جوشی به ابزارهای شما دارد. با این حال، هزینه متغیر هر اتصال پایین‌تر است و بین ۰.۵ تا ۱.۵ دلار به ازای هر اتصال می‌باشد.

اتصال مکانیکی (Mechanical Splice) نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه زیاد در ابزار ندارد، اما هزینه متغیر بالاتری دارد، بین ۱۰ تا ۳۰ دلار به ازای هر اتصال. هرچه تعداد اتصالات بیشتر شود، اتصال مکانیکی از نظر هزینه کمتر به صرفه خواهد بود به دلیل هزینه متغیر بالای هر ترمینیشن.

عملکرد

با اتصال مکانیکی، افت ورود سیگنال (Insertion Loss – IL) معمولاً بالاتر است، بین ۰.۲ تا ۰.۷۵ دسی‌بل، زیرا دو فیبر تنها هم‌تراز می‌شوند و به طور فیزیکی به هم متصل نمی‌شوند.

اتصال جوشی افت کمتری دارد و عملکرد بهتری ارائه می‌دهد، زیرا اتصال پیوسته بین دو فیبر ایجاد می‌کند. افت معمولی در اتصال جوشی کمتر از ۰.۱ دسی‌بل است که حفاظت بهتری در برابر خرابی کابل و سیگنال‌های ضعیف فراهم می‌کند.

نتیجه‌گیری

به طور کلی، مزایای اصلی اتصال جوشی (Fusion Splice) شامل افت کمتر و عملکرد بهتر در بازتاب نور (Reflectance Performance) است. در این زمینه‌ها، اتصال جوشی بر اتصال مکانیکی (Mechanical Splice) برتری دارد.

بسیاری از شرکت‌های مخابرات و CATV برای شبکه‌های طولانی تک‌حالته (Long Haul Single-Mode Networks) خود در اتصال جوشی سرمایه‌گذاری می‌کنند، اما برای کابل‌های محلی کوتاه‌تر همچنان از اتصال مکانیکی استفاده می‌کنند.

از آنجایی که سیگنال‌های ویدیویی آنالوگ برای عملکرد بهینه نیاز به بازتاب کم دارند، اتصال جوشی برای این کاربرد ترجیح داده می‌شود. در صنعت LAN، انتخاب بین دو روش باز است، زیرا افت سیگنال و بازتاب نور برای اکثر کاربردهای LAN نگرانی قابل توجهی ایجاد نمی‌کند.

محاسبه تلفات فیبر نوری و بودجه توان، راهنمای دقیق و مثال عملی
| 2

محاسبه تلفات فیبر نوری و بودجه توان، راهنمای دقیق و مثال عملی

ندازه‌گیری و تست دقیق در نصب کابل فیبر نوری برای تضمین یکپارچگی و عملکرد کلی شبکه بسیار حیاتی است. افت سیگنال قابل توجه در فیبر نوری می‌تواند باعث انتقال غیرقابل اعتماد شود. اما چطور می‌توان مقدار تلفات در لینک فیبر را مشخص کرد؟ در این مقاله به شما آموزش می‌دهیم چگونه تلفات در فیبر نوری را محاسبه کنید و عملکرد لینک فیبر را ارزیابی نمایید.
راهنمای کامل محافظت از کابل‌های فیبر نوری در برابر صاعقه: زمین میانی و زمین انتهایی
| 0

راهنمای کامل محافظت از کابل‌های فیبر نوری در برابر صاعقه: زمین میانی و زمین انتهایی

صاعقه یک تخلیه الکتریکی درون ابرهاست که می‌تواند از ابری به ابری دیگر یا از ابر به زمین منتقل شود. این پدیده تأثیرات زیادی بر ایستگاه‌های مخابراتی و مدارهای سیگنال دارد. تحقیقات متعدد نشان می‌دهند که صاعقه نه تنها تمامی کانال‌های فیبر نوری DWDM را در بازه‌های زمانی کوتاه تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه همزمان بر جهت‌های انتقال سیگنال نیز اثر می‌گذارد. همچنین، تخلیه‌های صاعقه با جریان بالا می‌توانند باعث بروز آتش‌سوزی شوند.
نصب کابل فیبر نوری در داکت | روش دمیدن هوا (Air Blowing) و کشش (Pulling)
| 0

نصب کابل فیبر نوری در داکت | روش دمیدن هوا (Air Blowing) و کشش (Pulling)

کابل فیبر نوری معمولاً (اما نه همیشه) درون داکت فیبر نوری یا Innerduct نصب می‌شود تا از کابل در برابر آسیب‌های محیطی و فشارهای مکانیکی محافظت کند. این محافظت مکانیکی کابل فیبر نوری نقش بسیار مهمی در افزایش طول عمر و کارایی شبکه دارد.

به‌طور کلی، داکت فیبر نوری در جنس‌های مختلفی مانند پلاستیک، بتن، فولاد و آهن تولید می‌شود که انتخاب آن به شرایط محیطی و نوع پروژه بستگی دارد. از آنجا که کابل فیبر نوری به کشش بیش از حد، خم‌شدگی و فشار مکانیکی حساس است، هنگام نصب کابل فیبر نوری در داکت باید دقت بسیار زیادی صورت گیرد تا از بروز هرگونه آسیب جلوگیری شود.

در این مقاله، مراحل و روش‌های نصب کابل فیبر نوری در داکت، نکات آماده‌سازی پیش از نصب و دستورالعمل‌های اجرایی به‌طور کامل بررسی خواهند شد. رعایت این موارد، بهترین عملکرد و بیشترین دوام کابل را در پروژه‌های مخابراتی و شبکه تضمین می‌کند.

روش‌های نصب کابل فیبر نوری در داکت

به‌طور کلی، دو روش اصلی برای نصب کابل فیبر نوری در داکت وجود دارد:

  1. روش کشش (Pulling Method)

  2. روش دمیدن هوا (Air Blowing Method)

روش کشش (Pulling Method)

در روش کشش کابل فیبر نوری، نصب کابل در داکت‌های از پیش نصب‌شده‌ی زیرزمینی، به‌صورت دستی یا با استفاده از دستگاه کشنده (Puller Machine) انجام می‌شود. در این روش، کابل به کمک طناب از پیش کار گذاشته‌شده در داخل داکت، کشیده می‌شود.

این روش معمولاً در شبکه‌های دسترسی (Access Networks) مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ جایی که داکت‌های زیرزمینی به‌صورت پیوسته بیش از 200 تا 300 متر ادامه ندارند. در چنین شرایطی، کابل فیبر نوری باید در هر منهول یا هند‌هول موجود در فاصله‌های 200 تا 300 متری، به‌صورت حلقه‌ای ذخیره شود.

به همین دلیل، روش کشش کابل فیبر نوری در داکت بیشتر برای فواصل کوتاه مناسب است و کاربرد گسترده‌ای در پروژه‌های مخابراتی شهری و محلی دارد.

روش کشش کابل

محدودیت‌ها در نصب کابل فیبر نوری

کابل‌های فیبر نوری باید مطابق با استانداردهای طراحی و تحمل مکانیکی آن‌ها جابه‌جا و نصب شوند. تیم‌های اجرایی باید با مشخصات فنی و محدودیت‌های کابل فیبر نوری آشنا باشند و در طول مراحل نصب، به‌ویژه در زمان‌هایی که احتمال نزدیک‌شدن به این حدود وجود دارد، دقت ویژه‌ای به خرج دهند.

روش دمیدن هوا (Air Blowing Method)

روش دمیدن هوا در نصب کابل فیبر نوری به‌وسیله‌ی جریان هوای پرسرعت و همراه با نیروی مکانیکی کمکی (فشار یا کشش) انجام می‌شود. این روش شامل دو تکنیک اصلی است:

  • دمیدن با سرعت هوای بالا (High Air Speed Blowing)

  • دمیدن پیستونی یا فشار/کشش (Push/Pull Blowing)

در این روش، هوای فشرده به داخل داکت تزریق می‌شود و با سرعت بالا در طول داکت حرکت کرده و کابل فیبر نوری را همراه خود جابه‌جا می‌کند.

انواع کابل‌های استاندارد فیبر نوری شامل uni-tube، multi-tube، کابل‌های بدون زره (Unarmored) و زره‌دار (Armored)، همچنین کابل‌های میکرو‌داکت (Microduct Cables) و میکرو‌داکت‌ها (Micro-ducts) را می‌توان با این روش نصب کرد.

مزیت اصلی این روش، امکان نصب کابل فیبر نوری در فواصل طولانی بیش از 1000 متر است. به همین دلیل، روش دمیدن هوا یکی از بهترین گزینه‌ها برای پروژه‌های زیرساختی گسترده و شبکه‌های مخابراتی با طول مسیر زیاد محسوب می‌شود.

روش دمیدن هوا در نصب کابل فیبر نوری

محدودیت‌های روش دمیدن هوا (Air Blowing Method)

برای اجرای روش دمیدن هوا در نصب کابل فیبر نوری استفاده از تجهیزات تخصصی ضروری است. این روش نیازمند وجود یک داکت داخلی (Inner-duct) پیوسته در طول مسیر و همچنین انجام تست فشار برای اطمینان از یکپارچگی داکت است.
کیفیت اتصالات درون داکت‌ها اهمیت بسیار زیادی دارد و هرگونه نقص یا نشتی در این اتصالات می‌تواند موجب اختلال در عملکرد روش دمیدن هوا و کاهش راندمان نصب شود.

مقایسه روش کشش و روش دمیدن هوا: کدام روش را انتخاب کنیم؟

انتخاب بهترین روش برای نصب کابل فیبر نوری در داکت به شرایط محیطی، امکانات موجود در محل پروژه، تجهیزات در دسترس و منابع انسانی بستگی دارد.
هر یک از دو روش کشش (Pulling) و دمیدن هوا (Air Blowing) مزایا و محدودیت‌های خاص خود را دارند. در جدول زیر، تفاوت‌ها و ویژگی‌های اصلی این دو روش برای نصب کابل فیبر نوری مقایسه شده است تا تصمیم‌گیری برای انتخاب روش مناسب آسان‌تر شود.

عوامل (Factors)روش کشش (Pulling Method)روش دمیدن هوا (Air Blowing Method)
 
وجود طناب (Rope or not) استفاده از طناب کشش از پیش نصب‌شدهنیازی به طناب کشش ندارد
محل تجهیزات (Power side) نیاز به تجهیزات و نیروی انسانی در هر دو سمت داکتنیاز به تجهیزات و نیروی انسانی فقط در یک سمت داکت
احتمال آسیب به کابل (Possibility of cable damage) نیروهای جانبی بالا روی کابل و داکت می‌تواند باعث آسیب به کابل شودامکان نظارت و کنترل کابل و داکت وجود دارد و خطر آسیب‌دیدگی به حداقل می‌رسد
نیروی اصلی (Main forces) کشش دستیاستفاده از کمپرسور بزرگ و/یا سیستم هیدرولیک
مسیر اصلی (Main route) مناسب برای مسیرهای مستقیم داکتمناسب برای مسیرهایی با خم‌ها و پیچیدگی‌های متعدد
فاصله (Distance) مناسب برای نصب در مسافت‌های کوتاه (چند صد متر)مناسب برای نصب در مسافت‌های طولانی (بیش از ۲ کیلومتر)

به‌طور کلی، روش دمیدن هوا در نصب کابل فیبر نوری بیشتر از روش کشش مورد استقبال قرار می‌گیرد. دلیل این موضوع، کارایی بالاتر، سرعت بیشتر در نصب، کاهش نیاز به نیروی انسانی و صرفه‌جویی در زمان اجرای پروژه است.

این روش به‌ویژه در داکت‌های طولانی با خم‌ها و پیچیدگی‌های متعدد عملکرد بهتری نسبت به روش کشش دارد و باعث می‌شود نصب کابل با کیفیت بالاتر و ریسک آسیب‌دیدگی کمتر انجام شود.

آماده‌سازی برای نصب کابل فیبر نوری در داکت با روش دمیدن هوا

در هنگام نصب کابل فیبر نوری در داکت با روش دمیدن هوا، رعایت نکات ایمنی و فنی بسیار ضروری است. برخی از مهم‌ترین مواردی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

  • از حداکثر میزان کشش مجاز کابل فیبر نوری فراتر نروید.

  • شعاع خمش کابل باید در محدوده تعیین‌شده توسط سازنده رعایت شود.

  • بار فشاری وارد بر کابل (Crush Load) نباید بیش از حد مجاز باشد.

  • تمام استانداردهای ایمنی عمومی در محل نصب باید رعایت شوند.

علاوه بر این، پیش از شروع نصب، برنامه‌ریزی دقیق پروژه باید انجام شود.

برای هر عملیات نصب کابل فیبر نوری، وجود تجهیزات و مواد موردنیاز الزامی است. برخی از مهم‌ترین ابزار و تجهیزات عبارتند از:

  • داکت داخلی (Inner-duct)

  • روان‌کننده‌های مخصوص کشش کابل (Cable Pulling Lubricants)

  • سرکابل یا ابزار اتصال (Pulling Eye or Grip)

  • سوییول (Swivel) برای جلوگیری از پیچش کابل

  • دستگاه دمنده کابل (Cable Blower Equipment)

در نهایت، برای آشنایی کامل با فرآیند و جزئیات آماده‌سازی، مطالعه‌ی دقیق راهنمای نصب کابل فیبر نوری که توسط سازنده ارائه می‌شود، کاملاً ضروری است.

مراحل نصب کابل فیبر نوری در داکت با روش دمیدن هوا (Air Blowing Method)

مرحله ۱: بازرسی ایمنی (Inspection for Safety)

  1. پیش از شروع نصب، تمامی محدوده‌های ایمنی ترافیکی، موانع (Barricades) و پرچمداران ایمنی (Flagmen) باید در محل مستقر شوند.

  2. رعایت تمامی مقررات و دستورالعمل‌های ایمنی محلی الزامی است. همچنین تمامی منهول‌های موجود در مسیر باید از نظر وجود گازهای مضر بررسی شده و تهویه مناسب برقرار شود.

  3. آب‌های جمع‌شده باید تخلیه و هرگونه مانع موجود در مسیر برطرف گردد.

  4. منهول‌ها باید از نظر شرایط ایمنی عمومی شامل وضعیت نردبان‌ها، کابل‌های موجود و رک‌ها بررسی شوند.

مرحله ۲: استقرار تجهیزات (Blower & Equipment Setup)

  • دستگاه دمنده کابل (Blower Unit)، تجهیزات هیدرولیک و منبع هوای فشرده باید در موقعیت مناسب قرار گیرند تا اتصال بین دمنده، محل دریافت کابل و نقاط میانی برقرار شود.

مرحله ۳: آماده‌سازی قرقره کابل (Set Up and Align the Reel)

  1. هر قرقره کابل باید به‌صورت چشمی از نظر وجود هرگونه آسیب فیزیکی بررسی شود.

  2. لبه‌های داخلی قرقره (Flanges) باید صاف و بدون میخ یا برآمدگی باشند تا کابل بدون گیرکردن آزادانه باز شود.

  3. قرقره و تریلر آن باید در محل از پیش تعیین‌شده (معمولاً در نزدیکی یک منهول) قرار داده شوند. کابل باید از بالای قرقره باز شود.

  4. قرقره باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که کابل با انتقالی نرم و مستقیم وارد دستگاه دمنده شده و سپس به داخل داکت هدایت شود.

مرحله ۴: اتصال تجهیزات کشش (Attach Pulling Grip & Swivel)

  • ابتدا پولینگ گریپ (Pulling Grip) به کابل متصل می‌شود.

  • سپس سوییول (Swivel) به سر انعطاف‌پذیر پولینگ گریپ وصل می‌گردد تا از پیچش کابل در طول عملیات جلوگیری شود.

  • در نهایت، سوییول به واحد حمل‌کننده هوا (Air Carrier Unit) متصل خواهد شد.

اتصال تجهیزات کشش

مرحله ۵ تا ۱۱:

این مراحل مربوط به راه‌اندازی داکت داخلی (Inner-duct) و واحد دمنده کابل (Cable Blower Unit) هستند. برای جزئیات کامل این تجهیزات باید به راهنمای نصب و دفترچه فنی دستگاه‌ها مراجعه شود.

مرحله ۱۲: تنظیم کابل در منهول‌های میانی (Slack Storage Adjustments)

  • در تمامی منهول‌های میانی باید تنظیمات لازم برای ذخیره کابل اضافی (Slack) انجام شود.

  • در محل‌های انتهایی کابل فیبر نوری و همچنین در نقاط اتصال میانی (Splice Points)، باید مقدار کافی کابل اضافی باقی گذاشته شود تا به راحتی به خودروهای اسپلایسینگ (Splicing Vehicle) که روی سطح زمین قرار دارند، برسد.

  • به‌طور کلی، حداقل ۹ متر (۳۰ فوت) کابل اضافه باید در نظر گرفته شود.

مرحله ۱۳: ذخیره کابل به صورت حلقه‌ای (Slack Coil Configurations)

  • کابل اضافی (Slack) می‌تواند به دو روش اصلی جمع‌آوری و ذخیره شود:

    1. به صورت حلقه‌ای پیوسته (Continuous Direction Loop)

    2. به صورت شکل هشت (Figure Eight)

  • بهترین روش برای جلوگیری از پیچش (Torsion) و کاهش فشار مکانیکی بر روی تارهای فیبر، استفاده از شکل هشت (Figure Eight) است.

  • در روش Figure Eight:

    • طول کلی حلقه حدود ۵ متر (۱۵ فوت) از ابتدا تا انتها باشد.

    • هر نیم‌حلقه باید قطری بین ۱.۵ تا ۲.۵ متر (۵ تا ۸ فوت) داشته باشد.

این روش باعث می‌شود کابل فیبر نوری بدون تنش اضافی ذخیره شده و در صورت نیاز به اسپلایس یا تغییر مسیر، به راحتی قابل استفاده باشد.

ذخیره کابل به صورت حلقه‌ای

مرحله ۱۴: برش و ایمن‌سازی انتهای کابل

  • پس از تکمیل عملیات نصب، حدود ۳ متر (۱۰ فوت) از انتهای کابل فیبر نوری بریده شود.

  • روی انتهای باز کابل باید یک کپ محافظ (Protective Cap) قرار داده و با چسب نواری محکم بسته شود تا از نفوذ آب و رطوبت جلوگیری گردد.

  • هر بخش آزاد از کابل (Free End) باید به صورت حلقه جمع‌آوری شده و با بست کابل (Cable Ties) به طور ایمن فیکس شود تا از آسیب‌دیدگی جلوگیری شود.

مرحله ۱۵: نصب داکت داخلی و جعبه‌های نگهدارنده کابل

  • در تمامی منهول‌های مناسب، باید داکت داخلی (Inner-duct) نصب شود.

  • این فرآیند معمولاً از منهول مرکزی (Center Manhole) آغاز شده و به سمت انتهای مسیر سیستم ادامه پیدا می‌کند.

  • توصیه می‌شود تمامی کابل‌های حلقه‌شده (Exposed Cable Coils) در یک جعبه رک (Rack-Mounted Closure Box) مخصوص نصب شوند. این جعبه‌ها برای نگهداری کابل حلقه‌شده و همچنین محل قرارگیری باکس اسپلایس فیبر نوری (Fiber Splice Closure) طراحی شده‌اند.

نتیجه‌گیری

نصب کابل فیبر نوری در داخل داکت، علاوه بر این‌که محافظت مضاعف برای کابل فیبر نوری فراهم می‌کند، امکان گسترش و توسعه شبکه در آینده را نیز به‌سادگی میسر می‌سازد.

امروزه استفاده از روش نصب کابل فیبر نوری در داکت به‌طور گسترده در صنعت مخابرات و ارتباطات به‌کار گرفته می‌شود و به دلیل امنیت بالا، قابلیت ارتقا و افزایش طول عمر شبکه، به عنوان یکی از بهترین روش‌های اجرای زیرساخت‌های فیبر نوری شناخته می‌شود.

مقایسه کامل فیبر نوری شیشه‌ای و پلاستیکی | انتخاب بهترین نوع فیبر نوری برای کاربردهای مختلف
| 0

مقایسه کامل فیبر نوری شیشه‌ای و پلاستیکی | انتخاب بهترین نوع فیبر نوری برای کاربردهای مختلف

شبکه‌های با پهنای باند بالا به یک روند تبدیل شده‌اند، به‌عنوان یک رسانه انتقال که به‌طور گسترده در مخابرات و شبکه‌های کامپیوتری استفاده می‌شود، فیبر نوری مزیت منحصربه‌فردی در انتقال داده با سرعت بالا در مسافت‌های طولانی دارد. در واقع، فیبر نوری دارای دو نوع است: فیبر نوری شیشه‌ای و فیبر نوری پلاستیکی. این مقاله به معرفی این دو نوع پرداخته و مقایسه‌ای ساده میان آن‌ها انجام خواهد داد.

شبکه‌های با پهنای باند بالا به یک روند تبدیل شده‌اند. به‌عنوان یک رسانه انتقال که به‌طور گسترده در مخابرات و شبکه‌های کامپیوتری استفاده می‌شود، فیبر نوری مزیت منحصربه‌فردی در انتقال داده با سرعت بالا در مسافت‌های طولانی دارد. در واقع، فیبر نوری دارای دو نوع است: فیبر نوری شیشه‌ای و فیبر نوری پلاستیکی. این مقاله به معرفی این دو نوع پرداخته و مقایسه‌ای ساده میان آن‌ها انجام خواهد داد.

مزایا و معایب فیبر نوری شیشه‌ای

مزایا:

  • کابل‌های فیبر شیشه‌ای را می‌توان در کاربردهای با دمای بالا مانند کوره‌ها، اجاق‌ها، و کندانسورها در موتورهای بزرگ استفاده کرد، همچنین در مناطق با دمای بسیار پایین مانند انبارهای سرد نیز عملکرد مناسبی دارند.

  • از آن‌جایی که هسته‌های شیشه‌ای در انتقال نور بسیار کارآمد هستند و سرعت انتقال بسیار بالایی دارند، فیبر نوری شیشه‌ای برای فواصل طولانی حسگر ایده‌آل است.

  • فیبر نوری شیشه‌ای این امکان را فراهم می‌کند که از سنسورهای فوتوالکتریک در مکان‌هایی استفاده کنید که معمولاً این امکان وجود ندارد. این مزیت به شما اجازه می‌دهد که از بین طیف گسترده‌ای از انواع سنسورها با بدنه‌ها، سبک‌های نصب و ویژگی‌های مختلف، گزینه مناسب برای کاربرد خاص خود را انتخاب کنید.

  • کابل‌های فیبر نوری شیشه‌ای به دلیل نازکی و وزن سبک، گزینه‌ای عالی برای فضاهای کوچک و اهداف دقیق هستند.

معایب:

  • نصب فیبر نوری شیشه‌ای نیاز به تکنسین‌های متخصص دارد و ابزارها و تجهیزات مورد نیاز برای اتصال آن معمولاً گران‌قیمت هستند.

  • قطر هسته‌ی فیبر شیشه‌ای بسیار کوچک است، بنابراین برای هدایت نور به هسته نیاز به تجهیزات و منابع نوری با دقت و تکنولوژی بالا وجود دارد.

  • فیبر نوری شیشه‌ای شکننده است و در صورت عدم استفاده صحیح، احتمال شکستن آن بسیار بالاست.

فیبر نوری پلاستیکی (POF) چیست؟

فیبر نوری پلاستیکی یا POF نسبت به فیبر نوری شیشه‌ای دیرتر وارد سیستم‌های نوری شده است. در این نوع فیبر، هسته و روکش هر دو از مواد پلیمری یا پلاستیکی ساخته شده‌اند، نه شیشه.

معمولاً هسته‌ی آن از ماده‌ای به نام PMMA (آکریلیک)، که یک رزین عمومی است، ساخته می‌شود؛ به همین دلیل، گاهی به آن فیبر نوری PMMA نیز گفته می‌شود.

مشابه با فیبر نوری شیشه‌ای، در فیبر نوری پلاستیکی نیز انتقال نور از طریق هسته‌ی فیبر انجام می‌گیرد. اغلب این فیبرها از نوع مالتی‌مود (چند حالته) هستند و دارای قطر هسته‌ی بزرگی بین 0.15 تا 2 میلی‌متر می‌باشند.

کابل‌های فیبر نوری پلاستیکی معمولاً از یک رشته‌ی یک‌تکه آکریلیک ساخته می‌شوند و در زمان استفاده با منابع نور قابل رؤیت قرمز، بسیار مؤثر هستند.

مزایا و معایب فیبر نوری پلاستیکی

مزایا:

  • مواد تشکیل‌دهنده‌ی POF ارزان هستند و نصب آن‌ها به همراه اتصالات مرتبط، هزینه‌ی پایین‌تری دارد.

  • فیبر نوری پلاستیکی انعطاف‌پذیر و مقاوم است و در برابر خم شدن، بدون شکستگی، مقاومت بیشتری دارد.

  • شبکه‌هایی که از فیبر نوری پلاستیکی استفاده می‌کنند، را می‌توان توسط افراد غیرمتخصص نیز نصب کرد. حتی کاربران خانگی هم می‌توانند آن را نصب و راه‌اندازی کنند.

  • این نوع فیبر از نور قرمز یا سبز بی‌خطر استفاده می‌کند که به راحتی توسط چشم انسان قابل مشاهده است. در نتیجه، نصب آن در خانه هیچ خطری برای کودکان کنجکاو ایجاد نمی‌کند.

معایب:

  • تضعیف سیگنال و پاشش نور در POF معمولاً بسیار زیاد است، بنابراین تنها برای فواصل کوتاه کاربرد دارد.

  • فیبر نوری پلاستیکی تحمل دمایی بالایی ندارد و نمی‌تواند در شرایط دمایی شدید مانند فیبر شیشه‌ای استفاده شود.

تفاوت بین فیبر نوری شیشه‌ای و فیبر نوری پلاستیکی چیست؟

با معرفی فیبر نوری شیشه‌ای و فیبر نوری پلاستیکی در بخش‌های قبلی، اکنون می‌توانید درک واضح‌تری از تفاوت‌های این دو نوع فیبر نوری داشته باشید.

جدول مقایسه‌ای زیر، که پارامترهای مهم را خلاصه کرده است، به شما کمک می‌کند تا این تفاوت‌ها را بهتر متوجه شوید و انتخاب مناسب‌تری برای نیازهای خود داشته باشید.

انتخاب فیبر نوری مناسب

برای اتصالات کوتاه‌برد و افرادی که تخصص کافی در زمینه فیبر نوری شیشه‌ای ندارند، فیبر نوری پلاستیکی (POF) گزینه بهتری است.
اما برای محیط‌های چالش‌برانگیز و نیاز به نرخ انتقال بالاتر در فواصل طولانی‌تر، بهتر است از فیبر نوری شیشه‌ای استفاده شود.

نوع دیگری از فیبر نوری

یک نوع دیگر فیبر نوری وجود دارد به نام Plastic Clad Silica (PCS) یا گاهی Hard Clad Silica (HCS) که دارای هسته شیشه‌ای و روکش پلاستیکی است. این نوع نسبت به فیبر پلاستیکی کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
در مقایسه با فیبرهای تمام شیشه‌ای، PCS دارای عملکرد پایین‌تر، افت بیشتر و پهنای باند کمتری است.
با این حال، مزیت اصلی آن هسته بزرگ (تا 200-300 میکرون) است که برای کاربردهای خاص صنعتی و پزشکی مفید است.

نتیجه‌گیری

هر دو نوع فیبر نوری، شیشه‌ای و پلاستیکی، به عنوان رسانه‌های انتقال برای داده‌های با سرعت بالا استفاده می‌شوند. اما هر کدام از مواد متفاوتی ساخته شده و مزایای خاص خود را دارند و برای کاربردهای متفاوت مناسبند.
هنگام انتخاب فیبر نوری مناسب، توصیه می‌شود عوامل ذکرشده در این مقاله را به دقت مد نظر قرار دهید تا بهترین گزینه را برای نیازهای خود انتخاب کنید.

بررسی کامل انواع تلفات در فیبر نوری | روش‌های کاهش افت سیگنال و معرفی کابل BIF با استاندارد IEC
| 0

بررسی کامل انواع تلفات در فیبر نوری | روش‌های کاهش افت سیگنال و معرفی کابل BIF با استاندارد IEC

کابل فیبر نوری، که نسبت به کابل‌های مسی سبک‌تر، کوچک‌تر و انعطاف‌پذیرتر است، می‌تواند سیگنال‌ها را با سرعت بالاتر و در فواصل طولانی‌تر منتقل کند. با این حال، عوامل متعددی وجود دارند که می‌توانند بر عملکرد انتقال در بستر فیبر نوری تأثیر بگذارند.
در این میان، تلفات در فیبر نوری (Fiber Optic Losses) یکی از چالش‌های جدی به شمار می‌رود؛ مسئله‌ای که همواره در اولویت مهندسان قرار داشته تا آن را تحلیل و برای آن راه‌حل‌هایی ارائه دهند.

در این مقاله، نگاهی جامع به انواع مختلف تلفات سیگنال در فیبر نوری خواهیم داشت و در ادامه، راهکارهایی عملی برای دستیابی به انتقال شبکه‌ای سریع، بدون وقفه و بهینه ارائه می‌دهیم.

انواع تلفات در فیبر نوری (Different Types of Losses in Optical Fiber)

تلفات موجود در فیبر نوری معمولاً ناشی از دو دسته عامل هستند:

  1. عوامل ذاتی (Intrinsic Factors)

  2. عوامل بیرونی (Extrinsic Factors)

یکی از اصلی‌ترین تلفات ذاتی، تضعیف فیبر نوری است که به آن افت سیگنال یا افت فیبر (Fiber Attenuation / Signal Loss) نیز گفته می‌شود. این نوع تلفات، نتیجه ویژگی‌های داخلی و ساختاری خود فیبر نوری است — چه در نوع (Single Mode) و چه در نوع (Multimode).

علاوه بر این نوع افت داخلی، عوامل بیرونی دیگری نیز وجود دارند که موجب افزایش افت لینک (Link Loss) می‌شوند. از جمله این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اتصال فیبرها از طریق اسپلایس (Splicing)

  • استفاده از پچ‌کورد و کانکتورهای نوری (Patch Connections)

  • خم‌شدگی یا فشار فیزیکی به کابل فیبر نوری (Bending Loss)

این عوامل، در مجموع می‌توانند باعث کاهش کیفیت سیگنال و کارایی شبکه شوند و لازم است در طراحی، نصب و نگهداری سیستم‌های فیبر نوری به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرند.

انواع تلفات در فیبر نوری

شش نوع از تلفات فیبر نوری که بر انتقال و دریافت سیگنال تأثیر می‌گذارند

در ادامه، شش نوع تلفات رایج در فیبر نوری را معرفی می‌کنیم که از دو دسته عوامل ذاتی و بیرونی منشأ می‌گیرند:

  1. افت جذب (Absorption Loss)

  2. افت پراکندگی (Dispersion Loss)

  3. افت پخش‌شدگی یا پراکنش (Scattering Loss)

  4. افت ناشی از اتصال (Splicing Loss)

  5. افت کانکتور (Connector Loss)

  6. افت خمش (Bending Loss)

 تلفات ذاتی فیبر نوری (Intrinsic Optical Fiber Losses)

این نوع تلفات، ناشی از ساختار و خصوصیات داخلی خود فیبر نوری هستند و معمولاً در هنگام طراحی و انتخاب نوع فیبر باید مورد توجه قرار گیرند.

1. افت جذب (Absorption Loss)

افت جذب یکی از اصلی‌ترین دلایل تلفات نوری در هنگام انتقال سیگنال در فیبر نوری است. زمانی که فوتون‌ها با اجزای موجود در شیشه، الکترون‌ها یا یون‌های فلزی واکنش نشان می‌دهند، انرژی نوری جذب شده و به دلیل رزونانس مولکولی و ناخالصی‌های طول‌موجی، به شکل‌های دیگر انرژی مانند گرما تبدیل می‌شود.

2. افت پراکندگی (Dispersion Loss)

افت پراکندگی زمانی رخ می‌دهد که سیگنال نوری در حین حرکت درون فیبر، دچار اعوجاج یا تغییر شکل شود.
این نوع تلفات در فیبر نوری می‌تواند به دو شکل رخ دهد:

  • پراکندگی بین‌مدی (Intermodal Dispersion):
    رخ می‌دهد در فیبرهای چندمد (Multimode)، زمانی که سیگنال در مدهای مختلف با سرعت‌های متفاوت حرکت می‌کند و باعث کشیده شدن پالس در زمان می‌شود.

  • پراکندگی درون‌مدی (Intramodal Dispersion):
    در فیبرهای تک‌مد (Single Mode) اتفاق می‌افتد، زمانی که ضریب شکست یا ثابت انتشار با تغییر طول موج تغییر می‌کند، که منجر به کشیده شدن پالس می‌شود.

3. افت پخش‌شدگی یا پراکنش (Scattering Loss)

تلفات پخش‌شدگی (Scattering) در فیبر نوری ناشی از ناهمگونی‌های میکروسکوپی در چگالی مواد، نوسانات ترکیب شیمیایی، بی‌نظمی‌های ساختاری و نقص‌های تولیدی است. این اختلالات باعث می‌شوند بخشی از نور پراکنده شده و از مسیر اصلی خود منحرف شود، که در نهایت منجر به افت توان سیگنال خواهد شد.

افت پخش‌شدگی

تلفات بیرونی فیبر نوری (Extrinsic Optical Fiber Losses)

این دسته از تلفات در اثر عوامل خارجی و نحوه‌ی نصب، اتصال یا مدیریت فیزیکی فیبر نوری ایجاد می‌شوند. در ادامه به سه مورد رایج از این تلفات اشاره می‌کنیم:

افت ناشی از اتصال فیبر نوری (Splicing Loss)

اتصال فیبر نوری (Fiber Optic Splicing) یکی دیگر از منابع مهم تلفات در سیستم‌های فیبر نوری است. در این فرآیند، دو فیبر نوری به‌صورت انتها به انتها به هم متصل می‌شوند تا عبور نور از طریق اتصال، تا حد ممکن به اندازه فیبر اصلی قوی باقی بماند.

با این حال، حتی بهترین روش‌های اسپلایسینگ نیز نمی‌توانند افت سیگنال را به صفر برسانند.

میزان تلفات در اتصال فیوژن فیبر چندمد (Multimode) معمولاً در بازه 0.1 تا 0.5 دسی‌بل (dB) است، که مقدار 0.3 dB به عنوان میانگین قابل قبول در نظر گرفته می‌شود.

در مقابل، در فیبر تک‌مد (Single Mode)، مقدار معمول تلفات اتصال فیوژن کمتر از 0.05 dB خواهد بود، که نشان‌دهنده حساسیت بالاتر این نوع فیبر به نحوه اتصال است.

افت کانکتور یا افت درج (Connector Loss / Insertion Loss)

افت کانکتور یا افت درج (Insertion Loss) به تلفات توان نوری ناشی از وارد کردن یک دستگاه یا کانکتور در مسیر انتقال نوری گفته می‌شود.

  • در کانکتورهای چندمد (Multimode)، مقدار افت معمولاً بین 0.2 تا 0.5 dB است (0.3 dB مقدار متوسط رایج).

  • کانکتورهای کارخانه‌ای فیبر تک‌مد معمولاً افتی بین 0.1 تا 0.2 dB دارند.

  • کانکتورهایی که در محل نصب، ترمینال می‌شوند (Field-Terminated) ممکن است افتی تا 0.5 تا 1.0 dB داشته باشند که 0.75 dB حداکثر مقدار قابل قبول طبق استاندارد TIA-568 در نظر گرفته می‌شود.

افت ناشی از خمش فیبر نوری (Bending Loss)

خمش فیبر نوری یکی از مشکلات رایج است که در اثر مدیریت نادرست کابل یا نصب غیراستاندارد به وجود می‌آید و موجب تلفات نوری می‌شود.

دو نوع اصلی از خمش وجود دارد:

  • میکرو‌بندینگ (Micro Bending):
    خمش‌های بسیار کوچک در مقیاس میکروسکوپی، که معمولاً ناشی از فشارهای خارجی یا نقص‌های ساختاری است.

  • ماکرو‌بندینگ (Macro Bending):
    خمش‌های بزرگ‌تر در فیبر که شعاع خم بیشتر از ۲ میلی‌متر دارند (در تصویر زیر قابل مشاهده است). این نوع خمش می‌تواند باعث نشت شدید نور و افت قابل توجه سیگنال شود.

افت ناشی از خمیدگی فیبر نوری

اندازه‌گیری تلفات در فیبر نوری (Optical Fiber Losses Measurement)

در هنگام اندازه‌گیری مجموع تلفات در فیبر نوری – که برای محاسبه‌ی بودجه لینک (Link Budget) نیز استفاده می‌شود – باید تمامی انواع تلفات ذکر شده در بخش‌های قبلی در نظر گرفته شوند.

علاوه بر این، حاشیه بودجه توان نوری (Power Budget Margin) نیز اهمیت دارد. این حاشیه برای جبران افت‌هایی در آینده مانند کهنگی فیبر، خم شدن اتفاقی، پیچ‌خوردگی و... لحاظ می‌شود.
اکثر طراحان سیستم، حاشیه‌ای بین ۳ تا ۱۰ دسی‌بل (dB) را در نظر می‌گیرند. البته، این قانون برای برخی لینک‌های خاص مانند اتصالات 10G چندمد با توان بودجه‌ای حدود ۲ دسی‌بل کاربرد ندارد.

فرمول محاسبه‌ی بودجه لینک فیبر نوری به صورت زیر است:

بودجه لینک = [طول فیبر (km) × افت فیبر بر حسب dB/kFaild to load ''  
            + [تلفات کانکتور × تعداد کانکتورهاFaild to load ''

مثال عملی:

در یک لینک چندمد 850nm به طول ۲ کیلومتر که دارای ۵ اتصال (۲ کانکتور در ابتدا و انتها + ۳ اتصال در پنل‌های پچ) و یک اسپلایس در وسط است، و حاشیه تلفات نیز ۵ dB در نظر گرفته شده، مقدار تلفات کل به صورت زیر محاسبه می‌شود:

[2 km × 3.5 dB/kFaild to load '' + [5 × 0.3 dB] + 5 dB = 12.3 dB

روش‌های کاهش تلفات در فیبر نوری (How to Reduce Losses in Optical Fiber)

برای اینکه توان خروجی در محدوده حساسیت گیرنده قرار بگیرد و حاشیه‌ی کافی برای افت عملکرد در طول زمان باقی بماند، کاهش تلفات فیبر نوری یک موضوع حیاتی محسوب می‌شود.
در ادامه، روش‌هایی مؤثر برای طراحی و نصب لینک‌های فیبر نوری معرفی می‌شود:

  1. استفاده از کابل‌های با کیفیت بالا که مشخصات نوری آن‌ها با هم منطبق باشد.

  2. انتخاب کانکتورهای استاندارد و باکیفیت؛ مقدار افت درج کمتر از 0.3 dB و افت اضافی کمتر از 0.2 dB توصیه می‌شود.

  3. تا جای ممکن، از رول کامل فیبر (بیش از ۵۰۰ متر در هر رول) برای کاهش تعداد اتصالات استفاده شود.

  4. در زمان اسپلایسینگ، الزامات فنی و محیطی به‌صورت کامل رعایت شود.

  5. اتصالات نهایی باید دارای پچ کامل و کوپلینگ بسته باشند تا از نشت نور جلوگیری شود.

  6. اطمینان از تمیز بودن کانکتورها قبل از استفاده، اهمیت بالایی دارد.

  7. در مرحله طراحی، بهترین مسیر و روش برای کابل‌کشی فیبر نوری انتخاب شود.

  8. تیم اجرایی آموزش‌دیده و متخصص برای اجرای پروژه انتخاب شود تا کیفیت نصب تضمین شود.

  9. اقدامات حفاظتی تقویت شوند؛ از جمله حفاظت در برابر صاعقه، نوسانات برق، خوردگی و آسیب‌های مکانیکی.

  10. استفاده از تیوب‌های حرارتی با کیفیت بالا (Heat-shrinkable Tubes) برای محافظت بهتر از محل اتصال‌ها.

استاندارد IEC برای میزان افت درج کابل‌های پچ فیبر نوری

(IEC Standard for Different Insertion Loss of Fiber Patch Cables)

استانداردهای بین‌المللی IEC، الزامات عملکرد کانکتور را برای هر گرید از کابل‌های پچ فیبر نوری (Fiber Patch Cables) تعیین می‌کنند. این استانداردها به کاربران نهایی و تولیدکنندگان کمک می‌کنند تا در چارچوب قوانین، بهینه‌ترین بهره‌برداری از کابل‌های نوری را داشته باشند.

بر اساس استاندارد IEC 61753-1 با عنوان Attenuation of Random Mated Connectors، میزان افت درج (Insertion Loss) در کانکتورهای جفت‌شده به چهار گرید کیفی مختلف طبقه‌بندی می‌شود.

کابل فیبر نوری BIF با افت فوق‌العاده پایین

(Ultra Low Loss BIF Fiber Cable)

وقتی صحبت از کابل‌های پچ فیبر نوری با کیفیت بالا برای کاهش تلفات در شبکه نوری می‌شود، فروشندگان کابل‌های Bend Insensitive Fiber (BIF) را با افت درج بسیار پایین (Ultra Low Insertion Loss) و شعاع خمش کم عرضه می‌کنند که عملکرد انتقال داده را به طرز چشمگیری بهبود می‌بخشد.

کابل‌های BISMF (Bend Insensitive Single Mode Fiber) ، از فیبر نوری استاندارد G.657.A1 تولیدشده توسط Corning ساخته شده‌اند و دارای کانکتورهایی با افت درج معمولی 0.12 dB هستند. همچنین، این کابل‌ها دارای حداقل شعاع خم‌شدگی 10 میلی‌متر می‌باشند.
کانکتورهای استفاده‌شده در این کابل‌ها، در تست جفت‌سازی تصادفی (Random Mating) موفق به کسب رتبه‌ی B از استاندارد IEC 61753-1 شده‌اند؛ که نشان‌دهنده‌ی عملکرد بالا در رده‌ی صنعتی است.

در سمت دیگر، کابل‌های BIMMF (Bend Insensitive Multimode Fiber) نیز دارای افت درج معمولی 0.15 dB و شعاع خم حداقل 7.5 میلی‌متر هستند.
کابل‌های BIMMF به راحتی با فیبرهای چندمد استاندارد قابل اسپلایس یا اتصال هستند، بدون هیچ مشکلی در عملکرد.

آشنایی با انواع  Termination فیبر نوری (Connector و Splicing): مقایسه کاربردها و مزایا
| 0

آشنایی با انواع Termination فیبر نوری (Connector و Splicing): مقایسه کاربردها و مزایا

اتصال نهایی یا Termination فیبر نوری، یکی از مراحل کلیدی در نصب و راه‌اندازی شبکه‌های فیبر نوری است. این فرآیند به معنای اتصال فیزیکی کابل فیبر نوری به یک دستگاه یا نقطه انتهایی خاص است که امکان توزیع سیگنال نوری و برقراری اتصالات متقاطع را فراهم می‌کند.

برای اجرای این مرحله، دو روش اصلی وجود دارد: استفاده از کانکتورهای فیبر نوری (Fiber Optic Connectors) یا اتصال فیوژن یا اسپلایس (Fusion Splicing). هرکدام از این روش‌ها مزایا، معایب و کاربردهای خاص خود را دارند و انتخاب بین آن‌ها به عوامل متعددی مثل نوع پروژه، هزینه، دوام اتصال و سهولت نصب بستگی دارد.

در ادامه این مقاله، با هر دو روش Termination آشنا می‌شویم و آن‌ها را از نظر عملکرد، هزینه، قابلیت اطمینان و کاربردهای رایج مقایسه خواهیم کرد.

معرفی روش اتصال با کانکتور در Termination فیبر نوری

اتصال با کانکتور فیبر نوری یکی از رایج‌ترین روش‌ها برای پایان‌دهی کابل فیبر نوری است. در این روش، یک کانکتور طراحی‌شده در انتهای تار نوری نصب می‌شود تا امکان اتصال سریع، جداشدنی و دقیق به تجهیزات شبکه فراهم شود. از زمان معرفی فناوری فیبر نوری تاکنون، کانکتورهای مختلفی مانند SC، FC و LC طراحی شده‌اند که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند.

کانکتور فیبر نوری معمولاً از سه بخش اصلی تشکیل می‌شود:

  • فرول (Ferrule): بخشی که فیبر نوری را نگه می‌دارد.

  • بدنه کانکتور: بخش اصلی فیزیکی کانکتور.

  • مکانیزم اتصال (Coupling Mechanism): برای اتصال پایدار به پورت دستگاه.

برای آشنایی کامل با ساختار و انواع کانکتورها می‌توانید به راهنمای جامع آموزش کانکتور فیبر نوری مراجعه کنید.

کانکتورهای سنتی Epoxy و Polish

کانکتورهای اپوکسی و پرداخت یکی از قدیمی‌ترین و پرکاربردترین نوع کانکتورهای فیبر نوری هستند. در این روش، تار نوری با چسب اپوکسی در داخل فرول چسبانده می‌شود و سپس انتهای فیبر با ابزار مخصوص، پرداخت نوری (Polish) می‌شود تا آماده اتصال باشد.

این نوع اتصال به دلیل ویژگی‌های مثبت زیادی مانند:

  • هزینه پایین

  • تلفات نوری کم

  • قابلیت اطمینان بالا

همچنان در بسیاری از کارخانه‌ها و پروژه‌های بزرگ نصب شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرد، به‌ویژه در مواقعی که نیاز به تعداد زیادی کانکتور وجود دارد.

کانکتورهای فیبر نوری با نصب سریع (Quick Termination)

نوع دیگری از اتصال با کانکتور، استفاده از کانکتورهای فیبر نوری با نصب سریع است. این نوع کانکتور از یک تار نوری کوتاه (Fiber Stub) از پیش چسبانده‌ شده در داخل فرول استفاده می‌کند که سطح انتهایی آن به‌صورت PC، UPC یا APC پرداخت شده است.

سمت دیگر فیبر در این نوع اتصال، با ابزار مخصوص برش داده شده و داخل بدنه کانکتور قرار می‌گیرد. نصب این نوع کانکتور سریع‌تر و آسان‌تر است، اما معمولاً قیمت بالاتری نسبت به روش اپوکسی دارد.

در تصویر زیر نمونه‌ای از کانکتورهای فیبر نوری نصب سریع سورین نت را مشاهده می‌کنید:

کانکتورهای فیبر نوری با نصب سریع

توصیه می‌شود هنگام انجام فرآیند انتهایی‌سازی (Termination)، با استفاده از دستگاه تشخیص خطای بصری (Visual Fault Locator)، میزان تلفات سیگنال را پایش کنید. چرا که در صورت وجود هرگونه اشکال در این فرآیند، نه‌تنها کانکتور، بلکه هر دو نقطه‌ی فیوژن نیز از بین خواهند رفت.
این روش بیشتر در شرایطی کاربرد دارد که تعداد کمی کانکتور مورد استفاده قرار می‌گیرد و در مواقعی که نیاز به جابه‌جایی، افزودن، تغییر یا تست مکرر وجود دارد، مناسب‌تر است.

نوع انتهایی‌سازی از طریق فیوژن (Splicing Termination Type)

اتصال فیبر نوری از طریق فیوژن یکی دیگر از روش‌های رایج برای انتهایی‌سازی فیبر نوری در محل اجرا است که در آن از هیچ‌گونه کانکتوری استفاده نمی‌شود. این روش به‌طور کلی به دو نوع تقسیم می‌شود: اسپلایس مکانیکی (Mechanical Splicing) و اسپلایس فیوژن (Fusion Splicing).

اسپلایس مکانیکی (Mechanical Splicing)

اسپلایس مکانیکی به معنای اتصال موقت دو یا چند فیبر نوری است که با دقت بالا در راستای یکدیگر قرار گرفته و توسط یک ساختار مکانیکی در جای خود ثابت نگه داشته می‌شوند. نکته‌ی مهم این است که در این روش، فیبرها به‌صورت دائم به هم جوش داده نمی‌شوند، بلکه تنها با چینش دقیق در کنار هم قرار می‌گیرند تا نور بتواند از یک فیبر به فیبر دیگر منتقل شود.

با توجه به اینکه کل فرآیند اسپلایس مکانیکی نسبتاً سریع و ساده است، این روش معمولاً در مواقعی استفاده می‌شود که زمان محدود بوده یا مهارت فنی کافی در دسترس نباشد. برای کابل‌های انتقال داخل ساختمان، تکنسین‌های فیبر نوری اغلب از اسپلایس مکانیکی استفاده می‌کنند.

اسپلایس فیوژن (Fusion Splicing)

در روش فیوژن اسپلایس، انتهایی‌سازی فیبر نوری از طریق حرارتی که توسط قوس الکتریکی تولید می‌شود، انجام می‌گیرد. به این روش جوش فیوژن با قوس الکتریکی (Arc Fusion) نیز گفته می‌شود. برخلاف اسپلایس مکانیکی، این روش نیاز به دستگاه فیوژن اسپلایسر دارد و به همین دلیل هزینه‌برتر است.

در شروع فرآیند فیوژن، باید تمامی پوشش‌های محافظ انتهای فیبر نوری را جدا کرد. سپس با استفاده از دستگاه برش دقیق فیبر (High Precision Fiber Cleaver) هر دو انتهای فیبر را برش داده و با دستگاه فیوژن اسپلایسر آن‌ها را با دقت تنظیم و هم‌راستا کرد. در نهایت، اتصال دائم از طریق اعمال قوس الکتریکی ایجاد می‌شود و دو فیبر به‌صورت دائمی به هم جوش داده یا ذوب می‌شوند.

تصویر زیر یک نمونه از دستگاه فیوژن اسپلایسر را نشان می‌دهد.

اسپلایس فیوژن

اتصال فیوژن معمولاً برای شبکه‌های فیبر نوری Single Mode با عملکرد بالا، مسیرهای طولانی و محیط‌های بیرونی استفاده می‌شود.
علاوه بر این، در کارخانه‌هایی که دستگاه‌های فیبر نوری مانند لیزرهای فیبری و تقویت‌کننده‌ها تولید می‌شوند، از فیوژن برای اتصال استفاده می‌گردد.

اتصال با کانکتور یا اتصال فیوژن؛ کدام بهتر است؟

هیچ استاندارد واحدی وجود ندارد که به‌طور قطعی مشخص کند اتصال با کانکتور بهتر است یا اتصال فیوژن (Splicing). انتخاب بین این دو روش به عوامل مختلفی بستگی دارد. در ادامه، مزایا و معایب هر کدام بررسی شده‌اند تا تصمیم‌گیری راحت‌تر شود.

مزایا و معایب اتصال با کانکتور (Connectors Termination)

مزایا:

  • نسبت به اتصال فیوژن، استفاده از کانکتور بسیار ساده‌تر و سریع‌تر است.

  • هزینه نصب کمتر است و نیازی به تجهیزات تخصصی مانند دستگاه فیوژن اسپلایسر (splicer) ندارد.

معایب:

  • میزان تلفات نوری (Optical Loss) در اتصال کانکتوری بیشتر از اتصال فیوژن است.

  • پایداری و استحکام اتصال نسبت به فیوژن کمتر است.

مزایا و معایب اتصال فیوژن یا اسپلایس (Splicing Termination)

مزایا:

  • اتصال فیوژن اتصالی بسیار پایدارتر، قوی‌تر و با تلفات نوری کمتر (Insertion Loss) نسبت به کانکتور ارائه می‌دهد.

  • می‌توان انواع مختلف کابل‌های فیبر نوری را به هم متصل کرد؛ مثلاً اتصال یک کابل ۴۸ فیبره به شش کابل ۸ فیبره.

معایب:

  • انجام اتصال فیوژن نیازمند اپراتورهای ماهر و آموزش‌دیده است.

  • تجهیزات مورد نیاز مانند دستگاه فیوژن هزینه‌بر بوده و نیاز به منبع تغذیه دارند که در فضاهای بیرونی و بدون برق ممکن است محدودیت ایجاد کند.

جمع‌بندی

اگر به‌دنبال سرعت نصب، سادگی اجرا و کاهش هزینه هستید، اتصال با کانکتور گزینه مناسبی است. اما اگر پایداری بالا، تلفات نوری کمتر و عملکرد حرفه‌ای برای شما اولویت دارد، اتصال فیوژن انتخاب بهتری خواهد بود.

سیستم نظارت بر فیبر نوری | پایش خودکار و عیب‌یابی سریع شبکه WDM/OTN
| 0

سیستم نظارت بر فیبر نوری | پایش خودکار و عیب‌یابی سریع شبکه WDM/OTN

فیبر نوری به‌عنوان زیرساخت فیزیکی اساسی برای شبکه‌های ارتباطی پرظرفیت و مدرن محسوب می‌شود. این فناوری داده‌های حیاتی را منتقل کرده و هزاران مشترک، سازمان‌ها و صنایع مختلف را به هم متصل می‌کند. بنابراین، خرابی فیبر می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی داشته باشد و شناسایی و تشخیص دقیق مشکلات در اسرع وقت از اهمیت بالایی برخوردار است.

با گسترش روزافزون استفاده از شبکه‌های انتقال نوری (Optical Transport Networks) در مسیرهای طولانی، سیستم‌های مانیتورینگ فیبر به‌عنوان راهکاری مؤثر برای کاهش ریسک‌ها و حفظ سرمایه‌ها به‌طور گسترده به کار گرفته می‌شوند.

چرا به مانیتورینگ فیبر نیاز داریم؟

فیبرهای نوری بسیار حساس و آسیب‌پذیر هستند. این کابل‌ها در سراسر جهان گسترده شده‌اند و برای محافظت از آن‌ها، پوشش‌های بیرونی ارتقا یافته و روش‌های مختلفی برای نصب کابل‌ها توسعه یافته است. با این حال، عوامل متعددی همچون حیوانات، فعالیت‌های عمرانی، بلایای طبیعی، شرایط آب و هوایی شدید و فرسودگی فیبر، همواره تهدیدی جدی برای شبکه‌های فیبر نوری محسوب می‌شوند.

در انتقال‌های طولانی‌مدت و ارتباط میان ساختمان‌ها، پردیس‌ها یا شهرها، خرابی فیبر می‌تواند باعث وقفه‌های پرهزینه در جریان داده شود. شناسایی و رفع این مشکلات ممکن است ساعت‌ها، روزها و حتی هفته‌ها زمان ببرد.

برای تضمین کیفیت انتقال، نگهداری زیرساخت‌های شبکه اهمیت ویژه‌ای دارد. با استفاده از سیستم‌های مانیتورینگ خودکار فیبر که شامل شناسایی خطا، مکان‌یابی دقیق و اعزام نیروی تعمیر می‌شود، بهره‌وری به شکل چشمگیری افزایش می‌یابد.
از یک سو، این سیستم‌ها وضعیت عملیاتی شبکه را به‌صورت مستمر زیر نظر دارند و با شناسایی روندهای کاهش کیفیت، پیش از بروز مشکلات احتمالی، هشدار می‌دهند. از سوی دیگر، هنگام وقوع قطعی فیبر، واکنش سریع و مکان‌یابی دقیق باعث کاهش زمان اختلالات می‌شود.
علاوه بر این، داده‌های جامع مربوط به فعالیت‌های ساخت‌وساز، فیوژن و نگهداری در سیستم ثبت، پردازش و قابل جستجو است که در نهایت موجب کاهش خطاهای فیبر، افزایش کارایی و کاهش بار کاری پرسنل می‌گردد.

مانیتورینگ فیبر نوری

معرفی سیستم مانیتورینگ فیبر سری FMT

با توجه به اهمیت بالای مانیتورینگ کابل‌های فیبر نوری، شرکت های پیشرو راهکار FMT Series Fiber Monitoring Solution را پیشنهاد می‌کنند. این راهکار، سیستم‌های WDM/OTN را تحت نظارت قرار داده و امکان پایش شبکه‌های فیبر نوری بدون ایجاد وقفه را فراهم می‌سازد. همچنین، قابلیت ارائه تشخیص و عیب‌یابی شبکه به‌صورت بلادرنگ (Real-time) را دارد.

معرفی نظارت فیبر نوری

نحوه عملکرد سیستم مانیتورینگ فیبر نوری

سیستم مانیتورینگ فیبر نوری به ارائه‌دهندگان خدمات شبکه اجازه می‌دهد تا از یک موقعیت مرکزی، وضعیت شبکه‌های WDM/OTN را پایش و مشکلات احتمالی را شناسایی و عیب‌یابی کنند. این سیستم از فناوری OTDR (Optical Time-Domain Reflectometer) برای تست کابل‌های فیبر نوری و مکان‌یابی دقیق محل قطع یا اختلال استفاده می‌کند.

سیستم به‌صورت خودکار با استفاده از سوئیچ‌های نوری (Optical Switches) بین لینک‌های مختلف جابه‌جا شده و سیگنال‌های نوری را به‌صورت مستمر پایش می‌نماید.

نمونه عملکرد در توپولوژی نقطه به نقطه (Point-to-Point)

در یک شبکه نقطه‌به‌نقطه، سیگنال نوری از سایت A ارسال می‌شود و توسط یک تقسیم‌کننده نوری PLC تقسیم می‌گردد؛ حدود ۱٪ از سیگنال به ماژول OPD برای پایش توان نوری فرستاده می‌شود و باقی سیگنال از طریق فیلتر FWDM به سمت سایت B هدایت می‌شود.

در بازه‌های زمانی مشخص، OTDR آزمایش‌هایی را برای اطمینان از عملکرد صحیح لینک انجام می‌دهد. ماژول OPD داده‌های توان نوری را به سیستم مانیتورینگ آنلاین گزارش می‌دهد و در صورت وجود هرگونه اختلال یا افت سیگنال، هشدار ارسال می‌شود.

در صورت تشخیص اختلال، OTDR مجدداً فعال می‌شود تا محل دقیق خرابی را شناسایی کند. سپس، از طریق پیامک، تماس تلفنی، ایمیل یا سایر روش‌ها، اطلاع‌رسانی به مسئولین فنی صورت می‌گیرد.

اجزای کلیدی سیستم

بر اساس توضیح بالا، این راهکار شامل مجموعه‌ای از تجهیزات تخصصی از جمله:

  • OTDR (بازتاب‌سنج نوری دامنه زمان)

  • OSW (سوئیچ نوری)

  • OPD (آشکارساز توان نوری)

  • فیلتر FWDM

می‌باشد که به‌صورت یکپارچه عملکرد مانیتورینگ را ممکن می‌سازند.

اجزای کلیدی

تشخیص توان نوری (Optical Power Detection): ماژول OPD وظیفه تشخیص توان نوری با دقت بالا را بر عهده دارد. این ماژول از ۴، ۸ یا ۱۶ کانال پشتیبانی می‌کند و در طول موج‌های ۱۳۱۰±۲۰ نانومتر و ۱۵۵۰±۲۰ نانومتر قابل استفاده است.

فیلتر FWDM: این فیلتر مانند یک کوپلر نوری عمل می‌کند و نورهای با طول موج‌های مختلف را از یکدیگر جدا کرده و امکان تست جداگانه آن‌ها را فراهم می‌سازد.
سوئیچ‌های نوری (Optical Switches): سوئیچ نوری (OSW) نوعی تجهیز کنترل مسیر نوری است که امکان اتصال چند فیبر مورد آزمایش را فراهم می‌کند. این سوئیچ‌ها بر پایه فناوری فیلتر لایه نازک (Thin Film Filter) طراحی شده‌اند و می‌توانند سیگنال‌های نوری را به کانال مورد نظر هدایت کنند.
بازتاب‌سنج نوری در حوزه زمان (OTDR - Optical Time Domain Reflectometer): OTDR برای تشخیص و جداسازی خرابی‌ها از راه دور طراحی شده است. این ابزار پایش خطا در سطح فیبر، پایش خطا در سطح لینک (span) و همچنین پایش در فواصل طولانی را امکان‌پذیر می‌سازد.
شاسی سری FMT (FMT Series Chassis): علاوه بر تجهیزات فوق، وجود شاسی سری FMT نیز ضروری است. این تجهیزات به‌صورت ماژول‌های قابل نصب طراحی شده‌اند و باید در داخل شاسی سری FMT قرار گرفته و از طریق واحد مدیریت شبکه (Network Management Unit) کنترل شوند.

ارزش‌های کلیدی سیستم مانیتورینگ فیبر نوری

 پایش از راه دور و آنلاین (Remote and Online Monitoring)

سیستم مانیتورینگ فیبر نوری از طریق بستری آنلاین و از راه دور عمل می‌کند که بر پایه نرم‌افزار اختصاصی FMT Series Optical Cable Monitoring طراحی شده است.
اپراتورها می‌توانند به‌صورت متمرکز و از هر نقطه‌ای، وضعیت لینک‌های فیبر نوری را بررسی کرده، به اطلاعات حیاتی، هشدارها و گزارش‌ها به‌صورت ریموت دسترسی داشته باشند و تصمیم‌گیری‌های سریع‌تری انجام دهند.
پشتیبانی این پلتفرم از ثبت سوابق دیجیتال و امکان جستجو در داده‌ها، بهبود چشمگیری در مدیریت و تحلیل اطلاعات شبکه ایجاد می‌کند.

پایش پیشگیرانه و هشدارهای سریع (Proactive Monitoring and Rapid Alerts)

ماژول OPD (Optical Power Detection) به‌طور مستمر داده‌های مربوط به وضعیت کابل‌های فیبر نوری را به مرکز مانیتورینگ گزارش می‌دهد.
اپراتورها می‌توانند در هر لحظه، از طریق پلتفرم آنلاین، وضعیت تمام لینک‌های پایش‌شده را مشاهده کنند. همچنین ماژول OTDR به‌طور دوره‌ای عملکرد فیبرها را بررسی می‌کند و از بروز اختلالات ناگهانی جلوگیری می‌نماید.
در صورت مشاهده‌ی هرگونه نقص یا اختلال در شبکه، هشدارها به‌صورت آنلاین و بلادرنگ صادر شده و به اپراتور اطلاع داده می‌شود. این ویژگی منجر به تشخیص سریع ایرادات، کاهش زمان رفع مشکل و افزایش پایداری و اطمینان‌پذیری شبکه می‌شود.

ارزش های کلیدی سیستم نظارت

مکان‌یابی دقیق و سریع خطا

در سیستم مانیتورینگ فیبر نوری، دستگاه OPD توان نوری را اندازه‌گیری کرده و OTDR طول لینک، افت لینک، نسبت بازتاب کلی (ORL) و تضعیف فیبر را محاسبه می‌کند تا کل لینک‌ها را تست کرده و محل قطعی را به‌صورت دقیق مشخص نماید. این فرآیند زمان عیب‌یابی را به‌شدت کاهش می‌دهد. ارائه‌دهندگان خدمات می‌توانند فوراً تیم‌های تعمیر را اعزام کرده و زمان قطعی شبکه را به میزان قابل توجهی کاهش دهند.

پلتفرم فشرده و با یکپارچگی بالا

در بازار تجهیزات فیبر نوری مجموعه‌ای گسترده از شاسی‌های رک‌مونت در اندازه‌های 1U، 2U و 4U ارائه می‌دهد که برای نصب کارت‌های مانیتورینگ طراحی شده‌اند. این شاسی‌ها به‌ترتیب دارای ۴، ۸ و ۱۶ اسلات هستند و ساختاری با چگالی بالا را فراهم می‌کنند. به‌عنوان بخشی از سری FMT، کارت‌های مانیتورینگ می‌توانند شاسی را با کارت‌های لایه نوری و لایه الکتریکی به اشتراک بگذارند. اپراتورها می‌توانند تجهیزاتی مانند ترنسپاندر OEO، تقویت‌کننده EDFA، سوئیچ حفاظتی OLP، OTDR، OPD و غیره را همگی در یک شاسی مدیریت کنند، که این موضوع باعث صرفه‌جویی در فضای رک و ساده‌سازی فرایند استقرار تجهیزات می‌شود.

کاربرد انعطاف‌پذیر

سیستم مانیتورینگ فیبر نوری تا ۱۶ رشته فیبر را پایش کرده و می‌تواند به‌صورت مستقل بر روی فیبرهای خاموش (dark fiber) یا روشن (lit fiber) عمل کند. این سیستم نه‌تنها با تجهیزات انتقال نوری سورین نت (سری‌های FMT، MS8100، M یا D7000) کار می‌کند، بلکه قابلیت ادغام با تجهیزات شرکت‌های ثالث را نیز دارد، و در ساختارهای شبکه نقطه‌به‌نقطه (P2P)، نقطه‌به‌چندنقطه (P2MP) یا مش نیز قابل استفاده است. این دستگاه کل طیف باند C سیستم DWDM و بخشی از طول‌موج CWDM را پایش می‌کند که پاسخگوی نیازهای مانیتورینگ در بیشتر شبکه‌های نوری خواهد بود.

جمع‌بندی

با گسترش روز افزون شبکه‌های فیبر نوری، استفاده از یک سیستم نظارت بر فیبر به‌طور چشمگیری در تضمین کیفیت و پایداری شبکه مؤثر است. این سیستم فیبر نوری قابلیت توسعه متناسب با نیازهای کاربردی و بودجه‌ی شما را دارد، و شرکت سورین نت همواره با رویکردی مشتری‌محور، راهکارهای فیبر نوری مقرون‌به‌صرفه و نوآورانه ارائه خواهد داد. برای دریافت اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.

مدیریت هوشمند پهنای باند در OLT
| 0

مدیریت هوشمند پهنای باند در OLT

با افزایش استفاده از اپلیکیشن‌های پرمصرف و دسترسی چندین دستگاه یا کاربر به شبکه، مدیریت پهنای باند و کاهش تأخیر (Latency) به چالش‌های کلیدی در بهینه‌سازی عملکرد شبکه تبدیل شده‌اند.
انواع OLTهای موجود در بازار با بهره‌گیری از قابلیت داخلی QoS (کیفیت سرویس)، راهکارهایی مؤثر برای مدیریت ترافیک شبکه ارائه می‌دهند.

در ادامه، به بررسی اصول و کاربردهای فناوری QoS می‌پردازیم. با تحلیل ویژگی‌های OLTها و سناریوهای رایج در شبکه‌های PON، نشان خواهیم داد که چگونه بهینه‌سازی QoS می‌تواند منجر به افزایش بهره‌وری در پیاده‌سازی شبکه شود.

کیفیت سرویس (QoS) چیست؟

QoS یا «کیفیت سرویس»، یک فناوری در حوزه شبکه است که با مدیریت و کنترل ترافیک داده‌ها، عملکرد برنامه‌های حساس و حیاتی را بهینه می‌سازد. این فناوری برای رفع مشکلاتی مانند تأخیر در شبکه (Latency)، ازدحام ترافیکی و از دست رفتن بسته‌های داده (Packet Loss) طراحی شده است تا کیفیت خدمات شبکه در انواع مختلف سرویس‌ها حفظ شود.

برای رسیدن به این هدف، QoS ترافیک شبکه را طبقه‌بندی و اولویت‌بندی می‌کند تا در زمان ازدحام، بسته‌های اطلاعاتی مهم‌تر زودتر منتقل شوند. این فرآیند به تجهیزات شبکه مانند روترها، سوییچ‌ها و OLTها اجازه می‌دهد ترافیک را بر اساس نیازهای خاص هر اپلیکیشن تنظیم کنند و در نتیجه، عملکرد کلی شبکه را بهبود دهند.

برای مثال، در اپلیکیشن‌هایی که نسبت به تأخیر حساس هستند—مثل ویدئوکنفرانس‌ها یا بازی‌های آنلاین—فناوری QoS تضمین می‌کند که این برنامه‌ها پهنای باند کافی و تأخیر حداقلی را برای ارائه تجربه‌ای روان و باکیفیت دریافت کنند.

OLTها به قابلیت QoS مجهز هستند؛ این قابلیت امکان مدیریت هوشمند ترافیک و پهنای باند را در شبکه‌های PON فراهم می‌کند. نتیجه آن، تخصیص بهینه منابع شبکه و ارتقای چشمگیر تجربه کاربری در انواع اپلیکیشن‌ها است.

بهبود کنترل ترافیک با OLTهای سورین نت مجهز به QoS

OLTهای موجود در دو نوع اصلی طراحی و عرضه می‌شوند: مدل باکس (Box-shaped) و مدل شاسی‌دار (Chassis-shaped). این تجهیزات از سرعت‌های متنوعی مانند EPON، GPON، XGPON و XGSPON پشتیبانی می‌کنند و پاسخ‌گوی نیازهای مختلف شبکه هستند.

OLTهای باکس‌شکل که اغلب با عنوان OLTهای کم‌ظرفیت یا Pizza Box شناخته می‌شوند، توانایی اتصال به حداکثر ۲۰۴۸ ترمینال را دارند. طراحی فشرده و سبک آن‌ها در ابعاد ۱U باعث شده است که نصب و استقرار این تجهیزات آسان باشد و در سناریوهای مختلف کاربردی به‌خوبی جای بگیرند. از طرفی، قیمت مقرون‌به‌صرفه‌ آن‌ها، این مدل را به گزینه‌ای مناسب برای پروژه‌های با بودجه محدود تبدیل کرده است.

در مقابل، OLTهای شاسی‌دار معمولاً در شبکه‌های سازمانی بزرگ یا شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات مخابراتی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این مدل‌ها نیاز به کارت‌های خطی (Line Card) سازگار دارند و امکان افزودن یا تعویض کارت‌ها به‌صورت انعطاف‌پذیر وجود دارد. این ویژگی، ظرفیت بالا و مقیاس‌پذیری گسترده‌ای را در اختیار کاربران قرار می‌دهد و امکان توسعه آسان شبکه را فراهم می‌سازد.

مدیریت بهتر پهنای باند

با پشتیبانی از حالت‌های مختلف تخصیص پهنای باند، OLTها می‌توانند به‌صورت پویا پهنای باند را برای دستگاه‌های انتهایی (ONUها) بر اساس نیاز کاربر تنظیم کنند. این قابلیت باعث می‌شود برنامه‌های حساس مانند ویدئوکنفرانس و بازی‌های آنلاین، پهنای باند کافی برای عملکرد روان و بی‌وقفه داشته باشند.
تخصیص پویا (Dynamic Bandwidth Allocation) همچنین به حداکثرسازی بهره‌وری منابع شبکه کمک می‌کند و از اتلاف یا کمبود پهنای باند جلوگیری می‌نماید.

عملیات و مدیریت شبکه بهینه

کاربران می‌توانند اپلیکیشن‌های فعال در شبکه را پایش کرده، نیازهای پهنای باند آن‌ها را ارزیابی کنند و سطح تأخیر قابل‌قبول را مشخص نمایند تا بر اساس آن، اولویت‌بندی ترافیک و پیکربندی QoS را انجام دهند.
OLTها و ONUهای HGU از تنظیمات QoS از طریق رابط خط فرمان (CLI) و رابط گرافیکی تحت وب پشتیبانی می‌کنند؛ این قابلیت به کاربران اجازه می‌دهد تا تنظیمات مربوطه را به‌صورت سریع، دقیق و کارآمد اعمال کرده و فرآیند مدیریت شبکه را ساده‌سازی کنند.

برای بهبود بیشتر در فرآیند استقرار و تضمین یکپارچگی بی‌وقفه شبکه، FS یک راهکار جامع تحت عنوان راهکار یکپارچه PON (All-in-One PON Solution) ارائه می‌دهد. این راهکار شامل خدمات رایگان طراحی شبکه و انتخاب محصول است تا نیازهای متنوع پروژه‌های مختلف را به‌طور کامل پوشش دهد.

مطالب مرتبط: تجهیزات GPON

راهکار سورین نت: شبکه سازمانی در ساختمان‌های اداری مرتفع با پشتیبانی از QoS

برای نمایش بهتر کاربرد واقعی OLTها و قابلیت‌های QoS، به مثال یک ساختمان اداری سازمانی مرتفع توجه کنید.

به‌منظور کاهش تأخیر شبکه و رفع ازدحام ترافیکی در کنار افزایش بهره‌وری کارکنان، شرکتهای سرویس دهنده فیبر نوری اقدام به ترکیب شبکه‌های سنتی (Campus) با فناوری تمام‌فیبر نوری (xPON) نموده و یک راهکار جامع شبکه سازمانی تمام‌نوری ارائه داده است.

در این راهکار، از دستگاه GPON OLT3610-08GP4S برای انتقال و تجمیع کارآمد داده‌ها استفاده شده است. این OLT دارای سرعت ارسال (uplink) برابر با 1.25Gbps و دریافت (downlink) برابر با 2.5Gbps است و با قابلیت داخلی QoS، ترافیک و پهنای باند را به‌صورت هوشمندانه مدیریت می‌کند تا تماس‌های صوتی و تصویری با کیفیت بالا و تأخیر بسیار کم برقرار شوند.

با اتصال این راهکار به اکسس‌پوینت‌های Wi-Fi 6، پوشش شبکه‌ای قابل‌اعتماد در سراسر فضای اداری فراهم می‌شود؛ به‌طوری‌که کارکنان بدون هیچ‌گونه قطعی یا افت کیفیت، در هر نقطه از محل کار خود به شبکه متصل باقی می‌مانند.
این ترکیب پیشرفته، موجب افزایش بهره‌وری نیروی انسانی و بهبود کلی تجربه ارتباطی در محل کار می‌شود.

جمع‌بندی

OLTهای موجود در وب سایت سورین نت با عملکردی کارآمد و مقرون‌به‌صرفه، گزینه‌ای ایده‌آل برای شبکه‌های کوچک تا متوسط هستند. این تجهیزات با بهره‌گیری از قابلیت QoS، به‌طور هوشمندانه ترافیک شبکه و مصرف پهنای باند را بهینه کرده، تأخیر شبکه را کاهش می‌دهند و عملکردی روان و پایدار را تضمین می‌کنند.

کد رنگ فیبر نوری: راهنمای کامل برای تسلط بر شناسایی و تشخیص فیبرها
| 0

کد رنگ فیبر نوری: راهنمای کامل برای تسلط بر شناسایی و تشخیص فیبرها

سال‌هاست که انواع مختلف کابل‌های فیبر نوری در آزمایشگاه‌ها و مراکز داده مورد استفاده قرار می‌گیرند. با این حال، تشخیص و تفکیک انواع فیبر نوری—مانند فیبرهای مالتی‌مود 50/125 و 62.5/125 میکرون یا فیبرهای سینگل‌مود—برای افراد تازه‌کار می‌تواند گیج‌کننده باشد. به همین دلیل، استاندارد EIA/TIA-598 به‌منظور یکپارچه‌سازی سیستم شناسایی کابل‌ها، یک کد رنگی مشخص را برای انواع فیبر نوری معرفی کرده است. در ادامه‌ی این مقاله، به‌طور کامل با رنگ‌بندی کابل فیبر نوری طبق این استاندارد و کاربردهای هر کدام آشنا خواهید شد.

کد رنگ فیبر نوری

کد رنگی فیبر نوری چیست؟

کد رنگی فیبر نوری یک سیستم استاندارد شده است که برای شناسایی فیبرهای جداگانه درون یک کابل فیبر نوری و همچنین تمایز بین انواع مختلف فیبرها به کار می‌رود. این سیستم به ساده‌سازی فرآیندهای پیچیده‌ی مدیریت و نگهداری شبکه‌ها کمک می‌کند و تضمین می‌نماید که انتقال داده‌ها به‌صورت مؤثر و بدون اختلال انجام شود.

به‌عنوان مثال، تکنسین‌ها می‌توانند هنگام عیب‌یابی یا سرویس شبکه، از طریق کد رنگی فیبر نوری، به‌سرعت مسیر ارتباطات را شناسایی و مدیریت کنند. رایج‌ترین استاندارد مورد استفاده در این زمینه، استاندارد EIA/TIA-598 است که توسط انجمن صنعت مخابرات آمریکا (TIA) تدوین شده و از رنگ‌های مشخصی مانند آبی، نارنجی، سبز، قهوه‌ای، قرمز، مشکی، زرد و... برای تمایز فیبرها بهره می‌گیرد.

این استاندارد، رنگ‌بندی کابل‌های فیبر نوری را در سه بخش اصلی تعریف می‌کند:

  1. رنگ روکش بیرونی کابل (Outer Jacket)

  2. ترتیب رنگ فیبرهای داخلی (Inner Fiber Sequence)

  3. رنگ کانکتورها یا اتصالات (Connector Color Codes)

کد رنگی روکش بیرونی فیبر نوری

روکش بیرونی رنگی یا چاپ‌شده روی کابل‌های فیبر نوری (مانند کابل‌های توزیعی یا پچ‌کوردهای فیبر نوری) معمولاً برای تشخیص آسان نوع فیبر استفاده می‌شود. در استاندارد EIA/TIA-598، رنگ روکش بیرونی هر کابل نشان‌دهنده نوع فیبر داخل آن است.

در صورتی که کابل تنها شامل یک نوع فیبر باشد، به‌سادگی می‌توان نوع آن را از روی رنگ روکش تشخیص داد. اما اگر کابل شامل چند نوع فیبر نوری باشد، باید با یک برچسب چاپی مشخص شود که چه تعداد و چه نوع فیبری در آن قرار دارد.

به‌عنوان مثال، برچسب "12 Fiber 8 x 50/125, 4 x 62.5/125" به این معناست که این کابل شامل ۱۲ فیبر است: ۸ فیبر با اندازه هسته/روکش 50/125 میکرون و ۴ فیبر با اندازه 62.5/125 میکرون.

رنگ‌های روکش بیرونی فراتر از استاندارد کد رنگ فیبر

علاوه بر رنگ‌های روکش تعیین‌شده در استاندارد کد رنگ فیبر، ممکن است رنگ‌های دیگری نیز استفاده شوند، مشروط بر اینکه چاپ روی روکش بیرونی کابل بتواند نوع فیبرها را به‌درستی مشخص کند. چنین رنگ‌هایی باید با توافق بین تولیدکننده و کاربر انتخاب شوند تا هماهنگی لازم در شناسایی فیبرها حفظ شود.

کد رنگی فیبرهای داخلی

در داخل کابل‌های چند فیبره، فیبرهای جداگانه نیز مطابق با استاندارد کد رنگ فیبر شناخته می‌شوند. معمولاً هر فیبر با روکش، پوشش یا لوله‌های رنگی مجزا از سایر فیبرها تمایز داده می‌شود.

طبق استاندارد EIA/TIA-598، فیبرهای داخلی به‌صورت گروه‌های ۱۲ تایی رنگ‌بندی می‌شوند و شمارش آنها در جهت عقربه‌های ساعت انجام می‌گیرد.

 

کد رنگی فیبرهای داخلی

شرایط رنگ‌بندی کابل‌های چند فیبره

برای کابل‌های چند فیبره دو حالت اصلی وجود دارد:

۱. رنگ‌های اولیه (Primary Colors):
هر لوله‌ای که شامل ۱۲ رشته یا کمتر باشد، طبق همان کد رنگ فیبر نوری استاندارد رنگ‌بندی یا شناسایی می‌شود. رایج‌ترین ترتیب رنگ‌ها به شکل زیر است:
آبی، نارنجی، سبز، قهوه‌ای، خاکستری (یا سنگی)، سفید، قرمز، مشکی، زرد، بنفش، صورتی (یا رز)، و فیروزه‌ای (یا آبی روشن).

۲. الگوی تکرار شونده (Repeating Pattern):
وقتی تعداد رشته‌ها در کابل بیش از ۱۲ عدد باشد، ترتیب رنگ‌بندی فیبرها تکرار می‌شود. به‌عنوان مثال، در کابل ۱۲ رشته‌ای، رشته اول آبی است، رشته دوم نارنجی و به همین ترتیب ادامه دارد. در کابل ۲۴ رشته‌ای، این ترتیب رنگ‌ها دو بار تکرار می‌شود.

بیشتر بخوانید: تقویت‌کننده نوری EDFA

ترتیب رنگ‌بندی فیبرهای داخلی به شرح زیر است:

 

ترتیب رنگ‌بندی فیبرهای داخلی

کد رنگ کانکتورهای فیبر نوری

کانکتورها نیز بخشی از سیستم کد رنگ فیبر نوری هستند. با توجه به وجود انواع مختلف پولیش (Polish) در سطح انتهایی فیبر، کانکتورهای پچ‌کوردها و آداپتورهای جفت‌شونده برای شناسایی بهتر، بر اساس رنگ‌بندی مشخصی طراحی می‌شوند.

با این حال، ظهور کانکتورهای فلزی مانند FC و ST باعث شده که رنگ‌بندی کانکتورها به‌طور مستقیم کمی دشوار باشد؛ بنابراین برای تسهیل شناسایی، از روکش‌های رنگی (strain relief boots) در بخش اتصال استفاده می‌شود. لازم به ذکر است که رنگ این روکش‌ها ممکن است بین تولیدکنندگان مختلف متفاوت باشد.

نتیجه‌گیری

در نهایت، استاندارد EIA/TIA-598 به عنوان یک سیستم کدگذاری رنگی حیاتی، شناسایی و مدیریت کابل‌های فیبر نوری را بسیار ساده‌تر می‌سازد. این استاندارد، کدهای رنگی را از سه جنبه‌ی اصلی مشخص می‌کند: رنگ روکش بیرونی، ترتیب رشته‌های داخلی فیبر، و نوع اتصالات. استفاده از رنگ‌های مجزا برای انواع مختلف فیبر و توالی آن‌ها، به تکنسین‌ها کمک می‌کند تا عملیات نگهداری و عیب‌یابی شبکه را با دقت و سرعت بیشتری انجام دهند و از انتقال صحیح و پایدار داده‌ها اطمینان حاصل کنند. درک و رعایت این کدهای رنگی، برای افراد تازه‌کار و همچنین متخصصان باتجربه در حوزه ارتباطات فیبر نوری، ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.

هنوز هم نگران شعاع خمش هستید؟ بیایید با کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش آشنا شوید
| 0

هنوز هم نگران شعاع خمش هستید؟ بیایید با کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش آشنا شوید

بازار فیبر نوری شاهد رشد قابل توجهی در استفاده از مجموعه کابل‌های فیبر نوری بوده است. شبکه‌های FTTx محرک اصلی در پذیرش و استفاده گسترده‌تر از کابل‌های فیبر نوری به شمار می‌آیند. در هنگام نصب این کابل‌ها، توجه ویژه‌ای به تأثیرات شعاع خمش و نیاز به حفظ شعاع خمش مشخص شده برای کابل‌ها معطوف می‌شود. هنوز هم نگران خم شدن کابل‌های فیبر نوری هستید؟ کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش می‌توانند به شما کمک کنند تا این مشکل را به راحتی حل کنید.

شعاع خمش (Bend Radius) کابل فیبر نوری چیست؟

کابل فیبر نوری به دلیل حساسیت بالا به فشار و تنش، هنگام خم شدن ممکن است نور داخل فیبر نشت پیدا کند. هر چه زاویه خمش (Bend Radius) بیشتر و شدیدتر شود، میزان نشت نور نیز افزایش می‌یابد (همان‌طور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید). به همین دلیل، هنگام نصب کابل‌های پچ فیبر نوری، به‌خصوص در فضاهای محدود و مناطق با چگالی بالای پچ فیبر، نباید کابل‌ها را فراتر از شعاع خمش استاندارد خود خم کرد. اما دقیقاً شعاع خمش (Bend Radius) چیست و چرا اهمیت زیادی در نصب کابل فیبر نوری دارد؟

شعاع خمیدگی (Bend Radius) کابل فیبر نوری

شعاع خمش و حداقل شعاع خمش کابل فیبر نوری چیست؟

شعاع خمش (Bend Radius) به کمترین شعاعی گفته می‌شود که یک کابل اترنت یا کابل فیبر نوری می‌تواند بدون آسیب دیدن یا کاهش عملکرد خم شود. این پارامتر اهمیت زیادی هنگام نصب کابل فیبر نوری دارد تا دوام و کارایی کابل در طول زمان تضمین شود. وقتی کابل فیبر نوری بیش از حد خم شود، سیگنال نوری داخل کابل ممکن است دچار شکست شده و از طریق روکش فیبر (fiber cladding) نشت کند. همچنین خم شدن بیش از حد می‌تواند به فیبر آسیب دائمی وارد کند و باعث ایجاد ترک‌های ریز (micro cracks) شود.

این مشکل که به نام افت خمش یا Bend Loss شناخته می‌شود، باعث کاهش قدرت سیگنال و به خطر افتادن صحت انتقال داده‌ها می‌گردد. علاوه بر خمش، کشش بیش از حد (excessive pulling tension) و بست‌های خیلی سفت (overly tight fasteners) نیز می‌توانند باعث ایجاد مشکلات انتقال و خمش‌های کوچک (micro-bends) در کابل‌های فیبر نوری شوند.

شعاع خمیدگی و حداقل شعاع خمیدگی کابل فیبر نوری

حداقل شعاع خمش کابل فیبر نوری چیست؟

حداقل شعاع خمش (Minimum Bend Radius) کوچک‌ترین شعاع مجاز برای خم کردن کابل فیبر نوری است که بدون آسیب رساندن به کابل یا کاهش عملکرد آن قابل قبول باشد. استاندارد جدید ANSI/TIA/EIA-568B.3 مشخصات عملکردی، حداقل شعاع خمش و حداکثر کشش مجاز برای کابل‌های فیبر نوری با قطرهای 50/125 میکرون و 62.5/125 میکرون را تعیین کرده است. برای کابل‌های داخل ساختمان (inside plant)، شعاع خمش کابل فیبر نوری برابر با ۱۰ برابر قطر خارجی کابل (OD) در حالت بدون کشش و ۱۵ برابر قطر خارجی کابل در شرایط کشش است.

مطلب پیشنهادی: نگاهی اجمالی به فیبر نوری و 5G

چگونه شعاع خمش کابل فیبر نوری را محاسبه کنیم؟

به طور کلی، مقدار مجاز شعاع خمش (Allowable Bend Radius) بسته به نوع کابل فیبر نوری، قطر خارجی کابل (Outer Diameter - OD) و شرایط تنش کابل در هنگام نصب (تحت کشش یا tensile load) و بعد از نصب (بدون کشش یا no-load) متفاوت است. فرمول زیر برای محاسبه حداقل شعاع خمش استفاده می‌شود:

حداقل شعاع خمش = قطر خارجی کابل × ضریب کابل (Cable Multiplier)

ضریب کابل بسته به استانداردهای صنعتی و نوع کابل تعیین می‌شود. برای کابل‌های فیبر نوری، این ضریب برای کابل‌هایی با ولتاژ ۵۰۰۰ ولت یا کمتر برابر با ۶ و برای کابل‌هایی با ولتاژ بالاتر از ۵۰۰۰ ولت برابر با ۸ است.

کابل فیبر نوری مقاوم در برابر خمش (Bend Insensitive Fiber Optic Cable) و انواع آن چیست؟

کابل پچ فیبر نوری مقاوم در برابر خمش (Bend Insensitive Fiber Patch Cable) به گونه‌ای طراحی شده است که حتی اگر بیشتر از حد شعاع خمش استاندارد خم شود، نور را با کمترین افت منتقل کند. در این نوع کابل‌های فیبر نوری BIF، یک «شیار نوری» (optical trench) شامل حلقه‌ای از ماده با ضریب شکست پایین‌تر در داخل فیبر تعبیه شده است که نور نشت شده را به داخل هسته فیبر بازتاب می‌دهد و بدین ترتیب کاهش داده‌ها و افت سیگنال را به حداقل می‌رساند.

کابل فیبر نوری مقاوم در برابر خمش نسبت به کابل‌های فیبر نوری سنتی انعطاف‌پذیری بیشتری در محیط‌های سخت و پرتقاضا ارائه می‌دهد. این کابل‌ها معمولاً در مراکز داده (data centers) یا هر فضایی که محدودیت فضا و نیاز به خمش‌های تنگ و انعطاف‌پذیری بالا دارد، کاربرد دارند.

از نظر نوع کابل فیبر نوری، کابل مقاوم در برابر خمش نیز مانند کابل‌های معمولی فیبر نوری دو نوع اصلی دارد:

  • کابل فیبر تک حالته مقاوم در برابر خمش (Bend Single Mode Fiber یا 9/125 SMF)

  • کابل فیبر چند حالته مقاوم در برابر خمش (Bend Insensitive Multi-Mode Fiber یا 50/125 OM1/2/3/4/5 MMF)

کابل فیبر نوری مقاوم در برابر خمیدگی (Bend Insensitive Fiber Optic Cable)

کابل فیبر نوری چندحالته مقاوم در برابر خمش (BIMMF)

فیبر نوری چندحالته (Multimode Fiber) یکی از گزینه‌های پرکاربرد در مراکز داده (Data Centers) و ارتباطات درون‌ساختمانی (Intra-building Backbones) است. در دنیای امروز که اتصال دائمی و پایدار اهمیت ویژه‌ای دارد، نیاز به کیفیت بالا و عملکرد بهتر اجزای شبکه بیش از پیش احساس می‌شود.

فیبر نوری چندحالته مقاوم در برابر خمش (Bend Insensitive Multimode Fiber – BIMMF) به گونه‌ای طراحی شده که تضعیف سیگنال ناشی از خمش (Bend-Induced Attenuation) را به حداقل می‌رساند. این ویژگی به افزایش پایداری سیستم و کاهش زمان‌های قطعی کمک می‌کند. کابل‌های BIMMF در تمامی گریدهای بهینه‌سازی‌شده برای لیزر شامل OM1، OM2، OM3، OM4 و OM5 عرضه می‌شوند و در شرایط خمش شدید تا ۱۰ برابر افت سیگنال کمتری نسبت به فیبرهای معمولی دارند.

این نوع فیبرها قابلیت نصب در حلقه‌هایی با شعاع خمش تا ۷.۵ میلی‌متر را دارند و میزان افت سیگنال آن‌ها کمتر از 0.2dB در طول موج 850 نانومتر و 0.5dB در 1300 نانومتر است.

کابل فیبر نوری چندحالته مقاوم در برابر خمیدگی

کابل فیبر نوری تک‌حالته مقاوم در برابر خمش (BISMF)

در سال ۲۰۰۷، نوع جدیدی از فیبر نوری تک‌حالته مقاوم در برابر خمش (Bend-Insensitive Single-Mode Fiber – BISMF) معرفی شد. این نوع فیبر قادر است در برابر فشارهای ناشی از خم شدن، پیچ خوردن یا کشش مقاومت کند، بدون اینکه عملکرد آن به شکل قابل توجهی کاهش یابد.

استاندارد ITU G.657 دو کلاس از کابل‌های پچ فیبر نوری تک‌حالته مقاوم در برابر خمش را تعریف می‌کند: G.657.A و G.657.B.

  • حداقل شعاع خمش برای فیبرهای G.657.A1 برابر ۱۰ میلی‌متر است.

  • برای G.657.A2 و G.657.B1 این مقدار ۷.۵ میلی‌متر است.

  • و برای G.657.B2 تنها ۵ میلی‌متر است.

برای مقایسه، حداقل شعاع خمش در فیبرهای تک‌حالته استاندارد G.652 معمولاً حدود ۳۰ میلی‌متر است. بنابراین کابل‌های پچ تک‌حالته مقاوم در برابر خمش G.657 بسیار انعطاف‌پذیرتر هستند.

به همین دلیل، کابل‌های BISMF را می‌توان با اطمینان در انواع روش‌های نصب و در فضاهای پرتراکم امروزی مراکز داده (High-Density Data Centers) استفاده کرد.

کابل فیبر نوری تک‌حالته مقاوم در برابر خمیدگی

بیشتر بخوانید: پیشرفت پروژه فیبر نوری در کشور تا پایان آبان ماه 1403

مزایای کابل فیبر نوری مقاوم در برابر خمش

نصب انعطاف‌پذیر:


کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش (Bend Insensitive Fiber Optic Cables) گزینه‌ای بسیار مناسب برای نصب در محیط‌های داخلی هستند. این کابل‌ها به‌راحتی می‌توانند از کنار دیوارها، ستون‌ها، سقف‌ها، کانال‌ها و دیگر سطوح ناهموار عبور داده شوند، بدون اینکه نگرانی بابت خمش بیش‌ازحد فیبر وجود داشته باشد.

عملکرد بالا:


در کاربردهای با پهنای باند بالا (High Bandwidth Applications)، می‌توان با اطمینان از این نوع فیبر استفاده کرد، چراکه خمش ناگهانی یا تصادفی تأثیر چندانی بر عملکرد انتقال سیگنال نمی‌گذارد.

مقاومت بالا:


کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش در شرایطی که فیبرها با گیره (clamp)، بست کمربندی (tie wrap) یا منگنه (staple) به سطوح مختلف نصب می‌شوند، مقاومت بسیار خوبی از خود نشان می‌دهند.

هزینه افزایشی ناچیز:

 

در مقایسه با کابل‌کشی فیبرهای نوری معمولی، استفاده از کابل‌های مقاوم در برابر خمش هزینه بالایی ندارد و در بسیاری از پروژه‌ها توجیه اقتصادی دارد.

روش فیوژن مشابه:


کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش با همان روش‌هایی که برای فیبرهای نوری استاندارد استفاده می‌شود، قابل فیوز یا اسپلایس کردن (Splicing) هستند و نیاز به ابزار یا تکنیک خاصی ندارند.

سازگاری کابل فیبر نوری مقاوم در برابر خمش با فیبرهای معمولی

کابل فیبر نوری مقاوم در برابر خمش (Bend Insensitive Fiber Optic Cable) مزایای فراوانی دارد. اما ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا این نوع کابل‌ها با فیبرهای معمولی سازگار هستند؟

پاسخ برای تمام کابل‌های فیبر تک‌حالته (SMF) مثبت است. از آنجایی که در این کابل‌ها تنها یک مد (mode) نوری در هسته هدایت می‌شود، وجود شیار نوری (trench) تأثیر ناچیزی بر عملکرد سیستم و نتایج اندازه‌گیری دارد.

اما در مورد کابل‌های فیبر نوری چندحالته (MMF)، موضوع کمی پیچیده‌تر است. چرا که روش‌های اندازه‌گیری اندازه هسته (core size)، تأخیر مدی تفاضلی (Differential Mode Delay - DMD) و پهنای باند، پیش از معرفی طراحی‌های BIMMF توسعه یافته‌اند. بنابراین، این استانداردها اکنون در حال بازبینی و به‌روزرسانی هستند، و در نتیجه، نتایج اندازه‌گیری ممکن است بسته به سازنده کابل‌های BIMMF متفاوت باشد.

نتیجه‌گیری

در دنیای پرسرعت و متصل امروزی، استفاده از کابل‌های فیبر نوری مقاوم در برابر خمش یک انتخاب هوشمندانه برای بهینه‌سازی عملکرد شبکه‌های ارتباطی به شمار می‌رود. این کابل‌ها با کاهش افت سیگنال ناشی از خمش، نصب آسان در فضاهای محدود، مقاومت بالا در برابر فشار و خمش، و هزینه مقرون‌به‌صرفه، راه‌حلی کارآمد برای مراکز داده، ساختمان‌های اداری و پروژه‌های زیرساختی هستند.

فرقی نمی‌کند که از کابل تک‌حالته یا چندحالته استفاده می‌کنید، تکنولوژی Bend Insensitive Fiber با استانداردهای جهانی مطابقت داشته و در عین حال انعطاف‌پذیری بیشتری در طراحی و پیاده‌سازی شبکه‌ها ارائه می‌دهد. با انتخاب صحیح کابل مناسب، می‌توانید طول عمر تجهیزات شبکه را افزایش داده و از کیفیت پایدار انتقال داده در بلندمدت اطمینان حاصل کنید.