
معماریهای فیبر به کسبوکار: Home Run، PON و WDM + راهنمای مزایا و معایب
راهاندازی فیبر نوری برای کسبوکارها اتصال سریعتر و قابلاطمینانتری فراهم میکند و به کسبوکارها امکان میدهد دادهها را بهسرعت ذخیره و دسترسی داشته باشند و ارتباطات و فرآیندهای تجاری خود را بهینه کنند.
این مقاله به بررسی سه معماری رایج فیبر-به-کسبوکار (Fiber-to-the-Business) میپردازد و مزایا و معایب آنها را بررسی میکند.
معماری Home Run در فیبر-به-کسبوکار
اولین معماری فیبر-به-کسبوکار که بررسی میکنیم، معماری Home Run است، که از فیبرهای رزرو یا تاریک (Spare or Dark Fibers) برای اتصال هر کسبوکار بهطور جداگانه استفاده میکند.
در معماری Home Run، یک فیبر اصلی موجود (Existing Fiber Trunk) معمولاً میتواند یک گره مسکونی (Residential Node) و چند کسبوکار جداگانه را پشتیبانی کند. هر کسبوکار با فیبرهایی پشتیبانی میشود که باید از فیبر اصلی موجود جدا (Tapped) شوند.
شکل زیر سناریویی را نشان میدهد که یک فیبر اصلی موجود یک گره مسکونی و دو کسبوکار را تغذیه میکند. چهار فیبر از فیبرهای موجود که گره مسکونی را تغذیه میکنند جدا شدهاند، و فیبرهای خروجی از فیبرهای جدا شده قابل استفاده مجدد نیستند مگر اینکه کابل جدیدی به فیبر اصلی متصل شود.
شکل زیر سناریوی پیچیدهتری از معماری Home Run در فیبر-به-کسبوکار را نشان میدهد.
در این سناریو، هشت مشتری تجاری بالقوه وجود دارد و همچنین یک منطقه مسکونی جدید که به یک گره فیبر (Fiber Node) نیاز دارد.
برای ارائه خدمات به کسبوکارها و منازل، ۱۸ فیبر تاریک (Dark Fibers) در کابل اصلی موجود (Existing Trunk Cable) باید در محفظه اتصال موجود (Existing Splice Closure) متصل شوند.
مزایا و معایب
از دیدگاه فنی، مزایا و معایب معماری Home Run در فیبر-به-کسبوکار شامل موارد زیر است:
مزایا
پوشش شبکه طولانی عالی (Long-Haul) تا ۶۰ کیلومتر با بودجه لینک پایین (Low Link Budget)
سیستم کاملاً غیرفعال (Purely Passive) که نیاز به پروتکل ندارد
معایب
استفاده کم از فیبرهای خروجی (Downstream Fibers) از فیبرهای جدا شده (Tapped Fibers)
نیاز به فیبرهای تاریک بیشتر برای چندین کسبوکار و یک گره (Node)
معماری PON در فیبر-به-کسبوکار
در معماری PON (Passive Optical Network) برای فیبر-به-کسبوکار، فقط یک یا دو فیبر تاریک برای پشتیبانی از حداکثر ۱۶ تا ۳۲ کسبوکار لازم است.
شکل زیر نشان میدهد که چگونه یک فیبر اصلی موجود (Existing Fiber Trunk) دو کسبوکار و یک گره مسکونی را با استفاده از PON تغذیه میکند.
در این سناریو، فقط یک فیبر از فیبر اصلی موجود جدا میشود (Tapped) تا خدمات به مشتریان کسبوکار ارائه شود. این کار با استفاده از تقسیمکننده توان نوری (Optical Power Splitter) انجام میشود که میتواند سیگنال پخش شده را به چندین کسبوکار تقسیم کند.
فیبرهای خروجی از فیبرهای جدا شده میتوانند در صورت وجود توان نوری کافی، مجدداً استفاده شوند.
حالا بیایید به همان سناریوی پیچیدهای که در معماری Home Run استفاده شد برگردیم و ببینیم چگونه معماری PON در فیبر-به-کسبوکار میتواند تا هشت مشتری جدید کسبوکار و یک گره مسکونی جدید را پشتیبانی کند.
در این سناریو، فقط سه فیبر تاریک (Dark Fibers) از فیبر اصلی موجود لازم است.
سپس یک تقسیمکننده غیرفعال ۱x۸ مقاوم به شرایط محیطی (Field-Hardened, Passive 1x8 Splitter) در ترمینال خارج از مرکز (Outside Plant Terminal) نصب میشود، و از آن کابلهای Drop به سمت مشتریان کسبوکار کشیده میشوند.
مزایا و معایب معماری PON در فیبر-به-کسبوکار
مزایا و معایب معماری PON در فیبر-به-کسبوکار شامل موارد زیر است:
مزایا (Pros)
استفاده بهینه از فیبر موجود با ۱ یا ۲ فیبر برای هر PON
نیاز کمتر به فیبر تاریک برای پشتیبانی از چندین کسبوکار
سیستم کاملاً غیرفعال (Purely Passive)
معایب (Cons)
پهنای باند باید بین چندین کسبوکار به اشتراک گذاشته شود
فاصله محدود است به دلیل اتلاف نوری و محدودیت پروتکل
معماری WDM در فیبر-به-کسبوکار
معماری Wavelength Division Multiplexing (WDM) آخرین معماری فیبر-به-کسبوکار است که بررسی میکنیم.
این معماری بهطور سنتی در شبکههای طولانیمدت (Long-Haul) و مترو (Metro Networks) برای انتقال حجم بالای دادهها استفاده میشود و راهکار موثری برای ارائه فیبر به کسبوکارها فراهم میکند.
در معماری WDM فیبر-به-کسبوکار، یک اپراتور میتواند از ۱ یا ۲ فیبر از فیبر اصلی موجود استفاده کند تا طول موجهای مجزا (Individual Wavelengths) را به چندین کسبوکار منتقل کند.
شکل زیر تصویر دقیقی از این فرآیند را نشان میدهد:
از طریق دستگاه WDM Mux غیرفعال (Passive WDM Mux Device) در Headend یا Hub، طول موجهای مجزا روی یک فیبر تجمیع میشوند.
سپس دستگاه WDM Demux غیرفعال (Passive WDM Demux Device) که در ترمینال خارج از مرکز (Outside Plant Terminal) قرار دارد، طول موج مناسب را به مشترک بر همان جفت فیبر تحویل میدهد.
حال دوباره به همان سناریوی ذکر شده قبلی نگاه میکنیم.
در این سناریو، هشت کسبوکار جدید و یک گره جدید وجود دارد، اما فقط ۲ فیبر تاریک (Dark Fibers) از فیبر اصلی موجود لازم است.
ترمینالهای WDM Mux نقش کلیدی ایفا میکنند، زیرا به اپراتورها امکان میدهند دستگاههای WDM Mux را بهراحتی در محل نصب، نگهداری، اضافه کردن و آزمایش کنند.
مزایا و معایب معماری WDM در فیبر-به-کسبوکار
مزایا و معایب معماری WDM در فیبر-به-کسبوکار شامل موارد زیر است:
مزایا
استفاده بالا از فیبر موجود
نیاز فقط به ۲ فیبر برای داده و گره مسکونی CATV
سیستم کاملاً غیرفعال (Purely Passive) که نیاز به پروتکل ندارد
پهنای باند تقریباً نامحدود
معایب
فاصله محدود است به دلیل اتلاف نوری (Optical Loss)
جمعبندی
حال که با سه معماری رایج فیبر-به-کسبوکار بیشتر آشنا شدیم، واضح است که هر کدام مزایا و محدودیتهای خاص خود را دارند:
معماری Home Run برد طولانی دارد اما نیاز به فیبر تاریک بیشتری دارد.
معماری PON نیاز به فیبر تاریک کمتری دارد اما فاصله انتقال توسط پروتکلها محدود میشود.
معماری WDM کمترین نیاز به فیبر تاریک را دارد اما فاصله انتقال بیشترین محدودیت را به دلیل اتلاف نوری دارد.
بنابراین، کسبوکارها باید مزایا و محدودیتهای هر معماری را بسنجند تا تصمیمی آگاهانه اتخاذ کنند.